کنترل بودجه

1_ تعاریف بودجه را به چند دسته تقسیم می کنند؟ نام ببرید؟

2- بودجه را تعریف کنید؟

3- با توجه به تعریف بودجه، بودجه کلان کشور به چند دسته تقسیم می شود؟

4- اصول بودجه را توضیح دهید؟

5- اصول سالانه بودن بودجه را توضیح دهید و مناسبترین واحد زمان برای اجرای قانون بودجه را توضیح دهید؟ 6- استثناء بر اصل سالانه بودن بودجه را بیان کنید؟ 7- اصل جامعیت را توضیح دهید؟ علّت وجودی اصل جامعیّت را بنویسید؟ 8- دو قاعده کلّی از اصل جامعیت را بنویسید؟ 9- اصل وحدت بودجه را توضیح دهید؟

10- اصل شاملیت یا تفضیل را توضیح دهید؟

11- اصل تخصیص را توضیح دهید؟ 12- اصل عدم تخصیص را توضیح دهید؟ 13- اصل انعطاف پذیری بودجه را تعریف کنید؟

14- نظریه کلاسیک ها در مورد تعادل در بودجه دولت بیان کنید؟

15- در خصوص تعادل در بودجه دولت چند نظریه وجود دارد هر یک را به اختصار

توضیح دهید؟

 

 

 

 

«تعاریف و اصول بودجه»

تعاریف بودجه:

دیدگاهها وتعاریف در مورد بودجه متاثر از نظریه های اقتصادی در مورد دولت مباشد و دیدگاههادر زمینه دولت تاثیر از شرایط متفاوت سیاسی ،اقتصادی، فرهنگی دارد . بطور کلی در این میان انواع تعاریفی از بودجه امده که میتوان به سه دسته عمده تشخیص داد:

الف)تعاریفی که بر جنبه سیاسی بودجه تاکید دارد :جنبه سیاسی بودجه یکی از اصیل ترین جریانات سیاسی جامعه فرض میشود و نظارت وکنترل بر اجرای بودجه به صورت یکی از موثرترین و مفیدترین ابزار تفکیکقوای سه گانه وکنترل این قوا نسبت به هم در می اید اهمیت نهادن و تاکیدبرنقش سیاسی بودجه است که باعث گنجاندن آن دراغلب قوانین اساسی حکومتهای پارلمانی وتصویب قوانین و مقررات مربوط به نحوه عملکرد بودجه در اولین دوره های قانونگذاری تحت عنوان (( قانون محاسبات عمومی)) میگردد .

(( بودجه دولت سندی است که معاملات دخل و خرج مملکت برای مدت معینی در ان سال پیش بینی و تصویب شده باشد .مدت مزبور را سنه مالیه می گویند وعبارت است از یک از یکسال شمسی ))

(( بودجه لایحه پیش بینی کلیه عواید و مخارج مملکتی است برای مدت یکسال شمسی که به تصویب مجلس شورای ملی رسیده باشند ))

ب)تعاریفی که بر جنبه های اقتصادی و مالی تاکید دارند : بودجه شاهرگ حیاتی دولت میباشد که در شریانهای ان منابع مالی و اقتصادی جاری است. تاکید بر جنبه های مالی و اقتصادی در تعاریف بودجه بیشتر بعد از واگذاری اقتصاد کلاسیک به اقتصاد نئوکلاسیک صورت می گیرد.

((بودجه در واقع عبارت است از یک طرح مالی . در این طرح نیازمندیهای پولی دولت بطور کلی برای مدت محدودی پیش بینی میشود))

(( بودجه عبارت است از طرحی جامع در قالب اصطلاحات مالی که بوسیله ان یک برنامه جاری برای مدت معینی اجرا میشود))

بودجه عبارت است از: 1: یک طرح مالی که هم بعنوان شالوده ای برای پیش بینی عملیات اتی و هم برای کنترل ان عملیات بکار میرود .

2: یک تخمین از مخارج اتی.

3: یک طرح سیستماتیک برای بسیج کردن و حداکثر استفاده از منابع انسانی ومادی و سایر منابع.

ج) تعاریفی که بر جنبه های برنامه ای و مدیریت بودجه تاکید دارند:تاکید بر جنبه های برنامه ای بودجه از مشخصات بارز تعاریف جدیدومعاصر بوده است.بودجه کل کشور برنامه مالی دولت است که برای یکسال مالی تهیه وحاوی پیش بینی درآمدها و سایر منابع تامین اعتبار و بر آورد هزینه برای عملیاتی که منجر به وصول به سیاستها و هدف های قانونی می شود واز سه قسمت زیر تشکیل می شود:

1- بودجه ی عمومی دولت که شامل اجزای زیر است:

الف: بودجه ی عادی برای وزارتخانه ها و موسسات دولتی – این بودجه شامل عباراتی نیز خواهد بود که مسقیما مربوط به وظایف یک وزارتخانه یا موسسه دولتی نیست وتحت عنوان خاص منظور می گردد.

ب- بودجه عمرانی برای اجرای برنامه های عمرانی

2- بودجه شرکتهای دولتی

3- بودجه موسساتی که تحت عنوانی غیرازعناوین فوق دربودجه کل کشورمنظورمی شود در متون تخصصی ، بودجه به عنوان سندی تعریف می شود که شامل وازه ها وارقامی است که هزینه ها را به اهداف معین ارتباط می دهد. این وازه ها و ارقام هزینه ها (مانند حقوق ،تجهیزات ، مسافرتها )با اهداف (جلوگیری از جنگ ، بهبود بهداشت روانی ، فراهم کردن خانه برای افراد کم درآمد )پیوند دارد .بودجه یک پیوستگی بین منابع مالی و رفتارانسانی برای تحقق اهداف و خط مشی ها ایجاد می کند .بدین ترتیب بودجه بندی عبارت است از تبدیل منابع مالی به منابع انسانی . بعبارتی دیگر بودجه به مجموعه ای از اهداف و برنامه ها به همراه قیمتهای مربوط به انها اطلاق میگردد

اصل بودجه : هر عملی از یک رشته ااصول و پایه هایی تشکیل شده است .برای تهیه وتنظیم و پیشنهاد

لایحه بودجه توسط دولت و همچنین تصویب ان توسط نمایندگان مردم اصولی مرتب است ومعمولا در

کتابها ورساله هایی که درباره بودجه نگاشته شده است بحثی جداگانه به اصول بودجه اختصاص یافته است . منظور از این لزوم رعایت قواعد و تشریفاتی است تا بودجه تنظیمی وسیلهای مفید و قاطعی به منظور کنترل و شناسایی دخل وخرج دولت باشد.

چند اصل در مورد بودجه:

1)اصل سالانه بودن بودجه:هر برنامه ای برای یک دوره زمانی معینی تنظیم شده است.اگر در تنظیم برنامه عامل زمان در نظرگرفته نشود پیش بینی هزینه اجرای برنامه ها و منابع لازم برای تامین انها وهمچنین کنترل وارزیابی برنامه در عمل امکان پذیر نیست .بودجه یکی ازانواع برنامه ها است که پیش بینی یکساله هزینه و درامد دولت است یعنی دخل وخرج دولت برای یکسال پیش بینی میشود ویکباربرای تمام یکسال مورد تصویب پارلمان قرار میگردد. بنابر این اصل بودجه در نظر گرفته باید در همان سا ل مصرف شود.

2)اصل جامعیت بودجه: بودجه باید به طور کلی باشد هم جامع باشدهم کامل و از منابع ومصارف باشد و همه چیز را در نظر بگیرد،این اصل یکی از مهمترین اصول به شمار می اید به منظور تامین صراحت و

دقت دولت در تنظیم و اجرای بودجه وجود این اصل لازم وضروری است بر پایه این اصل بودجه باید به صورت کامل و برای همه دستگاهها ی دولتی نهادهای عمومی غیر دولتی بصورت یکجا تهیه وتنظیم و به مجلس قانونگذاری تحویل داده شود، در واقع کلیه درامد هادریافتیها هزینه ها و پرداختهای این قبیل دستگاهها در لایحه بودجه پیش بینی میشود .دوقاعده کلی از اصل جامعیت بودجه گرفته شده است، یکی اینکه درامد ها و هزینه ها همدیگررا تهاتر نکنند ، دومین اینکه همه اقلام هزینه ها ودرامدها در بودجه عمومی منعکس کنند و هیچ چیزاز قلم نیافتد .

3) اصل وحدت بودجه: بر اساس این اصل تمام برنامه ها ، فعالیتها، طرح های دولت ونبز درامدها وهزینه های ان و....، و اجبارا بودجه تمام دستگاهها باید در یکجا نوشته شود . و برای رسیدگی وتصویب واگاهی همگان ارائه شود، بعبارت دیگریکسال مالی بایستی یک لایحه بودجه ی واحد داشته

باشد که کلیه مخارج و دخل وخرج دولت درآن سند واحد ارائه گردد.

4)اصل شاملیت یاتفصیل: شاملیت در بودجه به معنی تهیه بودجه با ریز و تفصیل طرفین حساب است ،این اصل دولت را ملزم می کند تا در تدوین و پیشنهاد بودجه قوه وانونگذاری در آمدها به صورت مشروح دستگاهی طبقه بندی نموده هزینه هارا به صورت تفصیلی چهار چوب برنامه ها ، مواد هزینه به تفکیک هزینه های جاری و عمرانی هم چنین ملی ، استانی و شهری مشخص کند

5)اصل تخصیص و عدم تخصیص : بر طبق اصل تخصیص تمام ارقام منظور در بودجه باید به همان وضع و ترتیبی که در بودجه تعیین شده و مجوز آن صادر شده وصول یا به مصرف برسد . به بیان دیگر اعتبار مصرف جنبه ی پیش بینی دارد و مصرف آن جنبه عملکرد که درنهایت پیش بینی و عملکرد انطباق داشته باشد . صدور اعتبار دلیل به خرج نیست . بنابر اصل عدم تخصیص هیچ درآمدی نباید برای هزینه خاصی تخصیص داده شود وهیچ هزینه ای نباید از درآمد بخصوصی تامین شود. به عبارت دیگرکلیه ی درامد های دولت باید به خزانه واریز گردد واز درامد عمومی دولت برای هزینه های دولت اعتبار شود.

6) اصل انعطاف پذیری بودجه : درزبان مالی به معنی اصلاح بودجه می باشد، استثنایی است بر اصل تخصیص و عبارتست از تغییرو جابجایی در ارقام هزینه و برنامه های دستگاه های اجرایی بدون آنکه درسر جمع اعتبارات مصوب تغییری حاصل شود . بوجود امدن اصل انعطاف همزمان با معرفی بودجه برنامه ای و بودجه عملیاتی اغاز شده است .

7)اصل تخمینی بودن در درامد ها: بودجه از طریق تصویب پارلمان ،ارزش قانونی می یابد .پارلمان با تصویب بودجه به قوه مجریه اجازه می دهد که درامدهای پیش بینی شده را وصول وهزینه های مورد لزوم خود را انجام دهد. این اجازه یک جواز مشروط است و کسب درامد های لازم ، بدون وجود قانون جداگانه عملی نیست. هیچ مالیاتی را بدون قانونی که مربوط به چند چون نظام مالیاتی باشد ، نمی توان از مودیان گرفت. درامد های پیش بینی شده در بودجه به اصطلاح اهل فن جنبه تخمینی دارد و این بدان معنی است که منظور شدن مبلغی به درامد در بودجه کل کشور مجوزی برای وصول از اشخاص افراد حقیقی و حقوقی نمی شود ودر مورد نیاز به مجوز قانونی دارد پیش بینی به هر میزان مانع وصول درامد های بیشتری از منابع مربوط نیست . اصل پنجاه ویکم قانون اساسی نیز به این موضوع

اشاره شده است: (( هیچ نوع مالیات وضع نمی شود مگر به موجب قانون ...))

8)اصل تحدیدی بودن بودجهاعتبارات مصوب برای هر نوع هزینه تا حد اعتبار مصوب قابل خرج است ،نه بیشتر ونه کمتر. هدف ازتحدیدی بودن هزینه ها این است کهاولا وقتی اعتباری به مبلغ 100واحد برای خرید کالایی تصویب می شود نمی توان 110واحد هزینه کرد. ثانیا منظور شدن اعتبار در بودجه یک دستتگاه دولتی تکلیفی را برای انجام دادن ان هزینه توسط دستگاه مربور از نظر دربر ندارد. به عبارت دیگر تصویب اعتبارات اجازه ی خرج است نه تکلیف. ماده پنج قانون محاسبات عمومی مقرر می دارد :(( وجود اعتبار در بودجه کل کشور بخودی خود برای اشخاص اعم از حقیقی و حقوقی ایجادحق نمی کند استفاده ازاعتبارات باید با رعایت مقررات مربوط خود به عمل اید))

9)اصل تعادل: اصل تعادل به حفظ موازنه بین درامدها و مخارج، به گونه ای که دولت بتواند بدون متوسل شدن به استقراض، تحدات مالی خود را بپردازد ،اشاره دارد. بنابراین جمع ارقام کلیه منابع در امد های پیش بینی شده باید با جمع کلیه ی ارقام هزینهایی که برای سال بودجه دراجرای برنامه ها و فعالیتهای مصوب محاسبه یا بر اورد میگردد برابر یامساوی باشد.

ارزیابی نظریه های مختلف در خصوص تعادل در بودجه دولت: در اقتصاد بخش عمومی قدیم و جدید ،نسبت به اینکه ایا دولت باید تعادل بودجه را به صورت سالانه حفظ کند یاخیر نظریه های مختلفی وجوددارد که میتوان ان به سه گروه زیرتقسیم کرد:

1)رعایت توازن سالانه در بود جه (نظریه های کلاسیک )

2)عدم تعادل در بودجه دولت

3)حمایت از تعادل در بودجه ،ولی نه بصورت سالانه

الف)رعایت توازن سالانه در بود جه (نظریه های کلاسیک ): طرفداران این نظریه معتقدند،دولت موظف است تعادل بودجه خود را سالانه ،با تنظیم مخارج نسبت به درامدها رعایت کند . دلایل حمایت این گروه عبارتند از :

1: همانطور که رعایت تعادل بودجه در اقتصاد بخش خصوصی امر مطلوبی است،ایجاد تعادل سالانه در بودجه دولت مانند مالیه خصوصی امری مناسب خواهد بود.

2:کسر بودجه دولت باعث ایجاد تورم میشود و این عدم توازن بودجه باعث میشود دولت نتواند تورم را مهار کند .

3:اجبار دولت به رعایت سالانه بودجه باعث جلوگیری از رشد بی رویه بخش عمومی و مخارجدولت (به خصوص مخارج بیهوده ) میشود.

4:مردم از نظر سیاسی در مقابل افزایش مالیاتها برای تامین مخارج مالی دولت مقاومت میکنند ، بنابراین نباید اجازه داد که بودجه دولت با کسری مواجه شود .

ب)عدم تعادل در بودجه دولت: در مقابل نظریه سالانه بودجه ،طرفداران سیاست بودجه نا متعادل خواهان انجام وظایف اقتصادی دولت هستند و معتقدند ،مهم ترین وظیفه دولت ایجاد ثبات اقتصادی ، از طریق بودجه در اقتصاد است و به هیچ چیز نباید به تعادل یا عدم تعادل بودجه دولت توجه شود. بعبارت دیگر چه بسا ممکن است به وجود عدم تعادل در بودجه نیازباشد و ممکن است گاهی بودجه به صورت تصادف د ر بودجه دولت توازن صورت می گیرد. به طور خلاصه طبق نظریه اقتصادی کینزین ها کسر بودجه به وسیله پول در دست مردم و تجار تقاضای کالا وخدمات را در جامعه افزایش می دهد بنا بر این تحریک اقتصاد است . بر عکس مازاد بودجه پول را از اقتصاد بیرون کشیده وتقاضای کل را برای کالا ها و خدمات کاهش می دهد وبنابراین اقنصاد را محدود می کند.

ج)حمایت از تعادل در بودجه، ولی نه به صورت سالانه : امروزه توجه به مسئله تعادل سالانه در بودجه ،فقط جنبه سیاسی دارد. همچنین تداوم وجود عدم تعادل دراز مدت در بودجه دولت ممکن است آثار نا مطلوبی داشته باشد. بنابراین طرفداران نظریه سوم ، که در مقایسه با دو نظریه قبلی حالت بینا بینی دارند معتقدند، بودجه دولت باید دریک دورتجاری چند ساله متوازن شود اینان از نارسائیهای ناشی ازتعادل سالانه در بودجه، و همچنین مشکلات ناشی از وجود عدم تعادل طولانی آگاه هستند و خواهان وضعیت هستند که بتوان کسری ایجاد شده دوره رکورد اقتصادی رابا مازاد دوره رونق اقتصادی جبران کرد. بنابراین انها خواستارایجاد تعادل بودجه دولت به صورت دوره ای هستند .

واژه ها و مفاهیم مهم:

1:بودجه یک دوازدهم یا چند دوازدهم: وقتی است که دولت نتواند تا پایان سال، بودجه سال اینده را تنظیم کند و یا پارلمان کار بررسی و تصویب بودجه را به تعویق اندازد .در هر دو حال دولت ناگزیر است برای پرداختهای خود از مجلس تقاضای اعتبار کند . مثلا به صورت یک دوازدهم برای یک ماه دو دوازدهم برای دو ماه. اعتبارات تقاضا شده از پارلمان به ماخذ تقسیم اعتبارات بودجه سال قبل دوازدهم ماه خواهد بود .

2:اعتبارات برنامه ای: بنابر اصل سالانه بودن بودجه ،اعتباراتی که در سال مالی منظور می گردد باید در جریان همان سال مصرف شود .اما نظر به اینکه دولت اقدام به عملیاتی می کنند که اجرای ان زمانی بیش از یک سال لازم داردو سفارشاتی انجام میدهد که دظرف چند سال قابل پرداخت است،لذا منظور کردن همه وجوه معامله در بودجه یکسال نه تنها ضرورت ندارد بلکه باعث بالا رفتن حجم بودجه و عدم توازن بین دخل وخرج دولت میشود .

نرم افزار های رایج حسابداری در بازار....

سیستم حسابداری برلیان 5.9 محصول شرکت برلیان مهر ( تولید کننده نرم افزارهای مالی و بازرگانی )

یکی از نرم افزارهای حسابداری تحت ویندوز میباشد.

این نرم افزار با نرم افزارهای Delphi 7 و Crystal Reports 10 تهیه شده است. لذا نیاز به سخت افزار مناسب و قوی با ویندوز XP دارد.

از ویژ گی های سیستم حسابداری به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
-
كنترل حسابهای نقدی ، بانكی ، اسناد دريافتنی ، بدهكاران و بستانكاران ، درآمدها وهزينه ها و ...
-
ارائه بيش از 20نوع گزارش متنوع ( صورتحساب ، مانده حساب ، موجودی انبار ، كاردكس كالا ، تراز و ..
-
كنترل عمليات بانكی بسيار قوی ( چكهای شهرستان ، فيش ، حواله و... )
-
صدور فاكتور های خريد ، فروش ، مرجوعی ها ، سفارش خريد ، پيش فاكتور
-
معرفی و جستجوی طرف حسابها و كالاها بر اساس نام يا كد ، فارسی يالاتين ـ امكان استفاده از فيلتر های متنوع در تمامی گزارشات
ـ ورود و اصلاح و حذف عمليات فقط در يك پنجره
ـ ثبت ، ويرايش و نمايش تمامی عمليات مالی يك روز در يك جدول
ـ راهنمای شروع كار جهت ورود تراز افتتاحيه ـ بستن دوره مالی بصورت اتوماتيك
ـ امكان استفاده از دستگاه باركد خوان
ـ امكان استفاده از نامهای مجزا برای كالاها و طرف حسابها در گزارشات
ـ كنترل های مختلف هنگام صدور فاكتور مانند نبودی موجودی ، زير قيمت و....
ـ شش سطح قيمت فروش برای طرف حسابها
ـ امكان دسترسی به اطلاعات از طريق ايستگاههای شبكه

ـ امكان فروش با ازر های رايج دنيا و تبديل آنها به ريال
ـ انبار های نامحدود
ـ فرمول توليد كالا
ـ دو واحد كالا
ـ تخفيف درصدی روی هر هر كالا در فاكتور ها
ـ ايجاد كاربرهای مختلف و رمزگذاری برای كاربران
ـ تغيير ستون بندی گزارشات از لحاظ اندازه و يا حذف آنها
ـ تفكيك عمليات براساس پروژه ها
ـ محاسبه پورسانت ويزيتور ها بر اساس درصد روی هر كالا
ـ اختلاط اطلاعات شعبات در مركز
ـ امكان استفاده از زبان انگليسی برای كل حسابداری و منوها ( استفاده در كشورهای ديگر )
ـ و صدها امكان ديگر

قیمت این نرم افزار 700000 ریال

.........................................................................................................................................................................

 

نرم افزار حسابداری رافع محصول شرکت مفتاح رایانه یکی از قدرتمند ترین نرم افزارهای حسابداری تحت ویندوز میباشد. قابلیت های و ویژگی های این نرم افزار عبارتنداز:

امكانات سیستم حسابداری
تعریف و تدوین کدینگ و سرفصلهای حسابداری در سه سطح کل ، معین و تفضیلی بطور دلخواه
تعیین و تخصیص تبصره های خاص به سیستم اتوماتیک از جهت قابلیتهای ویژه همچون :
آرتیکل های تشکیل دهنده اسناد بدهکاران و بستانکاران تجاری ، سرفصل های ثابت و متغیر، نحوه مرتب سازی ستون بدهکاران و بستانکاران در سند حسابداری
تعریف و تدوین کلیشه اسناد برای صدور اسناد حسابداری اتوماتیک
تنظیم و تعریف تفضیلی ها بطور شناور و یا وابسته به معین های مختلف توسط کاربر بطور دلخواه
ثبت اسناد حسابداری در سه مرحله پیش نویس ، موقت ، دائم
کپی از یک یا چند سند دیگر در سند جاری
کپی از آرتیکل های سند حسابداری در سند جاری
تعریف صندوق های شرکت به تعداد دلخواه
صدور سند افتتاحیه به صورت دستی یا خودکار و انتقال مانده ها از دوره مالی قبل
بستن حسابهای موقت و صدور کاربرگ و سند اختتامیه به صورت خودکار در پایان دوره مالی
مرتب سازی آرتیکل های اسناد و مدیریت چاپ آنها بر مبنای روال مشخص شده توسط کاربر
درج شرح های تکمیلی علاوه بر شرح آرتیکل در اسناد حسابداری جهت درج شرح های اختصاصی
جستجو و مرتب سازی آرتیکل اسناد بر اساس عناصر تشکیل دهنده اسناد مالی
صدور قبوض دریافت و پرداخت و نحوه تسویه حساب به صورتهای نقد ، چک ، حواله های بانکی و یا تنخواه گردان و تایید اسناد دریافتنی و پرداختنی در بخش چک و بانک
دریافت و پرداخت اسناد دریافتنی و پرداختنی به صورت ترکیبی از نقد و چک و حواله بانکی
صدور و چاپ رسید دریافت و پرداخت
چاپ اسناد حسابداری در سه فرمت
قابلیت شماره دهی و شکل دهی خودکار اسناد بر اساس تاریخ
ثبت دفاتر بطور اتوماتیک با توجه به اسناد تراز
دسترسی به سند و پیوست مربوطه از طریق دفاتر حسابداری
مدیریت گزارشگیری و شکل دهی دفاتر توسط کاربر


گزارشات سیستم حسابداری
تراز آزمایشی در سطح گروه حسابها ( چهار ، شش و هشت ستونی ) در محدوده زمانی دلخواه و تعیین نمایش حسابهای مانده دار و حسابهای بدون مانده توسط کاربر
تراز آزمایشی در سطح سرفصلهای کل ( چهار ، شش و هشت ستونی )
تراز آزمایشی در سطح سرفصلهای معین ( چهار ، شش و هشت ستونی
)
تراز آزمایشی در سطح سرفصلهای تفضیلی ( چهار ، شش و هشت ستونی
)
تهیه خلاصه اسناد جهت ارائه به اداره مالیات در محدوده زمانی دلخواه

صورت حساب ریز تفضیلی های ویژه شامل ( اشخاص ، اموال ، حسابهای بانکی و )
مانده حسابهای تفضیلی ویژه و بر اساس نوع گزارش از حیث مانده بدهکاری و بستانکاری

مانده حسابهای معین در حسابهای کل
مانده حسابهای تفضیلی در معینهای مربوطه
حساب عملکرد سود و زیان
ترازنامه استاندارد
صدور کاربرگ
گزارش تراز ویژه بر حسب محدوده تفضیلی و معین و نمایش آن بر اساس مانده معین در تفضیلی و تفضیلی در معین

امكانات سیستم خرید و فروش
تنظیم و تعریف مشتریان
تعیین مشخصات مشتریان از حیث طبقه بندی مشتریان ، وضعیت مانده حساب اول دوره ، تنظیم کد معادل
حسابداری ، نشانی ، تلفن و
تعریف بازاریاب و تنظیم نوع قرارداد و تعیین درصد آن
تنظیم پورسانت ویزیتور به ازای هر کالا یا به صورت کلی بر روی فاکتور فروش
اعمال تخفیفات درصدی ، کسورات ، اضافات بر روی فاکتور خرید و فروش
ثبت ، تعیین و تدوین کلیه خدمات مرتبط ( خدمات درآمدزا و خدمات هزینه ای )
ثبت و صدور پیش فاکتور فروش ، فروش ، برگشت از فروش ، خرید و برگشت از خرید

ثبت و انتقالی اطلاعات از روی پیش فاکتور به فاکتور فروش
چاپ فاکتور فروش در سه فرمت رسمی ، دلخواه و بر روی فاکتورهای چاپ شده و آماده
تعیین و تعریف سه نرخ جهت فروش یک کالا و استفاده آن بطور دلخواه بر روی فاکتور فروش
ارتباط با دستگاه بارکدخوان
قابلیت تبادل اطلاعات با سایر سیستمهای فعال مانند انبار ، حسابداری و
اعلام مانده پیشین مشتریان بر روی فاکتور فروش

اعلام موجودی کالا بصورت On Line و لحظه ای هنگام صدور فاکتور فروش

گزارشات خرید و فروش
صورت فروشندگان و خریداران یک کالا
صورت عملکرد یک کالا با اشخاص مرتبط با ان کالا
صورت عملکرد یک شخص با کالاها
صورت کالاهای خریداری شده از یک شخص
صورت کالاهای فروخته شده به یک شخص
صورت ارائه دهندگان یک نوع خدمات
صورت دریافت کنندگان یک نوع خدمات
صورت خدمات ارائه شده به یک شخص
صورت خدمات دریافت شده از یک شخص
گزارش ویژه از کسورات و اضافات فاکتورهای خرید و فروش
صورت عملکرد یک کالا با بازاریابان
صورت عملکرد یک بازاریاب با کالاها
گزارشات ویژه از خرید و فروش و نحوه تسویه هر یک از فاکتورها
گزارش از پورسانت های کالاهای فروش رفته
گزارش سود و زیان موردی حاصل از فروش یک کالا
آنالیز ماهانه فروش کالا

امكانات سیستم انبار
معرفی انبار به تعداد دلخواه و توزیع موجودی اولیه کالاها در انبار
تعریف و ایجاد گروه های اصلی و فرعی برای کالاها
تعریف واحد اندازه گیری در دو سطح اصلی و فرعی و تعیین ضریب تبدیل بین واحدهای فرعی و اصلی
معرفی مشخصات و شرح مخصوص کالا در فاکتور خرید و فروش ، شماره سریال ، بارکد ، روش قیمت گذاری و طبقه بندی آن
کنترل نقطه سفارش و حداقل موجودی برای هر کالا درهر انبار
قیمت گذاری کالا به سه روش ، میانگین و میانگین موزون و FIFO
صدور حواله انبار و رسید کالا مستقل از دایره خرید و فروش جهت ورود کالاهای امانی و یا خروج کالاهای مصرفی

تهیه و تدوین اطلاعات مربوط به انتقال کالاها ما بین انبارها
چاپ رسید و حواله انبار

گزارشات سیستم انبار
کارت حسابداری موجودی کالا ( تعدادی)
کارت موجودی کالا (ریالی
)
گردش مقدار وکاردکس کالاها طی دوره (مقداری
)
صورت موجودی های جنسی انبارها

صورت موجودی های جنسی به تفکیک حد سفارش کالاها
آمارگردش کالاها بر اساس برگه های انبار

امكانات سیستم اموال و داراییها
ثبت و تعریف کلیه گروه های اثاثیه اداری شامل: اموال،ماشین آلات و تجهیزات موجود در شرکت( جهت مصارف داخلی یا فروش)
ثبت کلیه اموال و دارایی های ثابت اختصاص یافته به گروه های مختلف اموال، ماشین آلات و تجهیزات

ثبت مشخصات مربوط به کلیه مشتریان مرتبط با خرید یا فروش اموال
ملاحظه کامل مشخصات تمامی مشتریان مرتبط با خرید یا فروش اموال
ثبت فاکتورهای مختلف جهت خرید یا فروش اموال
ملاحظه فهرست کامل فاکتورهای خرید یا فروش اموال
ثبت فاکتورهای ویژه تعمیرات ونگهداری اموال
ثبت ذخایراستهلاک اموال مختلف در روشهای متفاوت مطابق با اصول قانون مالیات های مستقیم (روش مستقیم،نزولی، ارزش ویژه،)

گزارشات سیستم اموال و داراییها

صورت موجودی اموال
صورت موجودی گروه های اموال
صورت وضعیت گردش یک اموال
صورت وضعیت ذخایر استهلاک اموال
صورت اموال خریداری شده
صورت اموال فروخته شده
صورت اموال تعمیر شده
صورت فروشندگان اموال
صورت خریداران اموال
صورت تعمیرکنندگان اموال

امكانات سیستم چک و بانک
چاپ روی چک در قالبها ی مختلف
ثبت کلیه تفضیلی های مربوط به تمامی حساب های بانکی شرکت
ثبت کلیهحساب های بانکی اشخاص ( پرسنل و مشتریان مرتبط با شرکت)
ثبت چک های ابتدای دوره شرکت

ثبت چک های ابتدای دوره اشخاص
ملاحظه فهرست کامل حساب های بانکی شرکت
ملاحظه فهرست کامل حساب های بانکی اشخاص
ملاحظه تمامی چک های پرداختنی، چک های پاس شده، چک های صندوق و چک های باطل شده
ملاحظه تمامی چک های دریافتنی، چک های برگشتی، چک های خرج شده، چک های نقد شده، چک های وصول
شده و اسناد بانکی
ثبت کلیه حواله های بانکی وارده و صادره
ملاحظه فهرست کامل حواله های بانکی وارده و صادره
ملاحظه کلیه فهرست حسابهای بانکی اشخاص و شرکت
انجام کلیه عملیات چک و بانک شامل : واریز وجه نقد، برداشت وجه نقد، حواله های بانکی، هزینه های بانکی،
کنترل چک های شرکت و کنترل چک های اشخاص
ملاحظه فهرست کامل برگه های عملیات بانکی شرکت شامل :عملیات چک و بانک انجام شده بین شرکت و طرفهای حساب شرکت

گزارشات سیستم چك و بانك
صورت چک های پرداختنی
صورتچک های دریافتنی
صورت چک های پرداختنی معوقه
صورت چک های دریافتنی معوقه
صورت وضعیت چک های عمل شده شرکت
صورت وضعیت چک های عمل شده اشخاص
صورت حواله های بانکی دریافتی
صورت حواله های بانکی پرداختی
صورت واریزی های نقد به بانک
صورت برداشت های نقد از بانک
صورت انتقال موجودی به بانک از بانک های دیگر
صورت هزینه های بانکی

قیمت این نرم افزار 150000

....................................................................................................................................................................................

نرم افزار حسابداری چیست؟
نرم افزار حسابداری نیازهای یک بنگاه تجاری از قبیل سرعت ، امنیت ، قابلیت اطمینان ، و قدرت تحلیل و آناليز اطلاعات را برآورده می کند. نرم افزار حسابداری ابزارهای

مورد نیاز برای محاسبات و اتومات کردن خیلی از پروسه های حسابداری

را برای پیش بینی های امور مالی یک شرکت (یا فروشگاه) ارائه می کند.

نرم افزار حسابداری گزارشاتی از قبیل فروش ، ارزش اموال و داراییها ، هزینه های بالاسری ، هزینه های تولید ، صورتحساب عملکرد سود و زیان و ارزش افزوده و...را ارائه می کند.

منافع استفاده از نرم افزار حسابداری
:
بسته به نیازهای تجاری و نوع نرم افزار حسابداری، مطمئن باشید که با استفاده از نرم افزار حسابداری منافع زیادی خواهید کرد که بعضی از این منافع به شرح زیر است
:
- پیشی گرفتن از رقبا

- افزایش سودآوری
- پایین آمدن هزینه های حسابداری
- تصمیم گیری هوشمندانه
- ایجاد اعداد ارقام دقیق در حسابداری
- اتومات کردن کارهایی از حسابداری که بصورت دستی انجام می شود

قابلیتهای نرم افزار حسابداری و انبارداری فارسیکام:
1- تنظیمهای عمومی نرم افزار

2- عملیات نرم افزار
3- امکانات اضافی
4- گزارشات


1- تنظیمهای عمومی نرم افزار حسابداری انبارداری فارسیکام
1-1) تعریف کاربران برنامه
2-1) تعریف و تنظیم(شرکت/فروشگاه)
3-1) ایجاد و تنظیم سالهای مالی

4-1) تعریف انبار
5-1) تعریف گروه مربوط به کالا
6-1) تعریف کالا
7-1) تعریف گروه مربوط به مشتری
8-1) تعریف مشتری
9-1) تعریف بانک
10-1) تعریف هزینه
11-1) تعریف خدمات
12-1) تعریف درآمد
13-1) تعریف برداشت
14-1) تعریف گروه مربوط به ویزیتور
15-1) تعریف ویزیتور
16-1) تعریف تکنسین
17-1) تعریف گروه دفترچه تلفن
18-1) تعیین موجودی اولیه انبار
19-1) تعیین موجودی صندوق(اول دوره)
20-1) اسناد پرداختنی (اول دوره
)
21-1) ثبت دارایی های ثابت

22-1) تنظیم مسیر پشتیبان گیری
23-1) اسناد دریافتنی(اول دوره)
24-1) تنظیم تاریخ موثر برنامه

25-1) تنظیمات چاپگر
26-1) طراحی نمونه های چاپی
27-1) تنظیم تصویر سربرگ فاکتور فروش
28-1) سایر تنظیمات نرم افزار

2- عملیات نرم افزار حسابداری انبارداری فارسیکام
1-2) دریافت
1-2) عملیات دریافت
2-2) پرداخت
3-2) عملیات پرداخت
4-2) عملیات بانک
5-2) عملیات درآمد
6-2) عملیات چکهای پرداختنی
7-2) عملیات چکهای دریافتنی
8-2) عملیات واریز نقد(صندوق)
9-2) عملیات انتقال حساب

10-2) عملیات ساخت کالا
11-2) عملیات انتقال کالا
12-2) فاکتور خرید
13-2) فاکتور فروش
14-2) پیش فاکتور فروش
15-2) پیش فاکتور خرید
16-2) فاکتور مرجوعی خرید
17-2) فاکتور مرجوعی فروش
18-2) فاکتور خرید موقت
19-2) فاکتور فروش موقت
20-2) فاکتور نمایشی
21-2) عملیات فاکتورهای فوق
22-2) ذخیره سازی اطلاعات(پشتیبان گیری)
23-2) بازیابی اطلاعات(برگردان پشتیبان
)
24-2) بازسازی بانکهای اطلاعاتی برنامه

25-2) حذف اطلاعات برنامه
26-2) عملکرد کاربران برنامه
27-2) ورود به سیستم
28-2) خروج از سیستم
29-2) خروج از برنامه

3- امکانات اضافی نرم افزار حسابداری انبارداری فارسیکام
1-3) فاکتور تعمیرات
2-3) عملیات فاکتور تعمیرات
3-3) گارانتی(ضمانتنامه)
4-3) عملیات گارانتی

5-3) فرم نصب و راه اندازی
6-3) عملیات نصب و راه اندازی
7-3) قرار داد پشتیبانی
8-3) عملیات قرارداد پشتیبانی
9-3) عملیات حواله انبار
10-3) دفترچه تلفن
11-3) ماشین حساب

4- گزارشات نرم افزار حسابداری فارسیکام انبارداری
1-4) گردش حساب مشتریان
1-1-4) گردش حساب مشتریان بستانکار
2-1-4) گردش حساب مشتریان بدهکار
3-1-4) گردش حساب مشتریان بیحساب
2-4) گردش حساب ویزیتور ها
3-4) گردش عملیات بانکها
4-4) گردش عملیات صندوق
5-4) گردش حساب هزینه ها
6-4) گردش حساب برداشت ها
7-4) گردش حساب درآمد ها
8-4) گردش خدمات طی دوره
9-4) گردش کالا طی دوره
10-4) سود و زیان مربوط به کالا
11-4) وضعیت انبار خاص
12-4) اضافات و کسورات فاکتورها
13-4) گزارش ورودی/خروجی انبار
14-4) ترازنامه
15-4) عملکرد سود و زیان

قیمت این نرم افزار 1500000 ریال

....................................................................................................................................................................................

نوشته شده توسط  استادان دانشگاه رودهن

با سلام به دوستان اين مطالب به صورت پسوند pdf است بايد روش كليك كنيد بعد از دانلود شدن ميتونيد با  Adobe Reader بخونيد ******** فقط روش كليك كنيد*****

بعد از كليك كردن يك منوي باز ميشه كه بايد ذخيره كنيد؟

http://rasoolpashayi.persiangig.com/hesabdarii2@l/021.zip

http://rasoolpashayi.persiangig.com/hesabdarii2@l/026.zip

http://rasoolpashayi.persiangig.com/hesabdarii2@l/027.zip

http://rasoolpashayi.persiangig.com/hesabdarii2@l/028.zip

مختصری از دوره حسابداري مكانيزه ارشد مالي

دروس اين دوره عبارتند از:
1.
سيستم مكانيزه خزانه داري
2.
سيستم مكانيزه حقوق و دستمزد
3.
حسابداري مالياتي
4.
قوانين كار و تامين اجتماعي
5.
حسابداري شركتها
6.
آيين نامه هاي مال، تداركات و پرسنلي
7.
توسعه خلاقيت هاي فردي و گروهي

شرح دوره ها:
نام دوره : حسابداري ارشد مالي به كمك رايانه
كد دوره : 219
طول دوره : 289 ساعت
پيش نياز : حسابداري مكانيزه عمومي ـ كد 218

هدف دوره:
فراگيران اين دوره با كسب مجموعه اي از علوم نظري و عملي و استفاده از نرم افزارهاي مالي، توانايي بكار گيري ابزارهاي مكانيزه حسابداري به صورت كاربردي را از طريق رايانه جهت صدور اسناد، تهيه و تنظيم دفاتر مالي و همچنين تهيه گزارشات اداري و نهايي مالي، عمليات دريافتها و پرداختها، حسابداري حقوق و دستمزد و حسابداري شركتها و مالياتي را بدست خواهند آورد.

شرايط ورود به دوره:
1.
پرسنل شاغل در وزارتخانه ها، سازمانها، كارخانجات و نهادها بر حسب نياز با درخواست كتبي مي توانند در دوره شركت نمايند.
2.
دانشجويان و فارغ التحصيلان دانشگاههاي كشور كه نياز به آموزش تكميلي يا به روز رساني اطلاعات خويش دارند، مي توانند بدون آزمون ورودي در دوره شركت نمايند.
3.
داوطلبان آزاد مي توانند پس از مصاحبه و گزينش و احراز صلاحيت لازم در دوره شركت نمايند.

دروس دوره:
1.
سيستم مكانيزه خزانه داري كد دوره 21901

خلاصه اي از محتواي درس:
اهداف و اصول خزانه داري مكانيزه و اهميت آن
كدينگ سيستم خزانه داري شامل كدينگ بانك، كدينگ صندوق و .....
عمليات مربوط به حسابداري اسناد دريافتني و پرداختني
گزارش سيستم شامل : گزارش نقدينگي، گزارش صندوق، گزارش اسناد در جريان وصول و گزارش چكهاي برگشتي
عمليات صدور اسناد حسابداري بصورت اتوماتيك در نظام مكانيزه با استفاده از رايانه

2. سيستم مكانيزه پرسنلي و حقوق و دستمزد كد دوره 21902

خلاصه اي از محتواي درس:
اهداف و اصول سيستم مكانيزه حقوق و دستمزد و اهميت آن
گردش كار سيستم حقوق و دستمزد
ورود اطلاعات پرسنلي و اصلي
گزارشات سيستم از طريق رايانه با بكارگيري نرم افزار حقوق و دستمزد
حسابداري هزينه حقوق و دستمزد و روش ثبت هزينه حقوق و دستمزد

3. قوانين كار و تامين اجتماعي كد دوره 21903

خلاصه اي از محتواي درس:
تعاريف كلي و اصول قرارداد و شرايط اساسي انعقاد آن
شرايط كار
خدمات رفاهي كارگران به مراجع حل اختلاف ـ شوراي عالي كار
آشنايي با قانون تامين اجتماعي ـ شناخت وزارت كار

4. حسابداري مالياتي كد دوره 21904
خلاصه اي از محتواي درس:
طبقه بندي انواع ماليات بر درآمد و مالياتهاي تكليفي.
ماليات بر درآمد اجاره املاك، حقوق، حق الوكاله، حق الزحمه و پيمانكاران.
ماليات بر دارايي و بر ارث.
ماليات بر درآمد شركتها و اشخاص حقوقي.
نحوه تنظيم و تحرير و نگهداري دفاتر قانوني.
خلاصه گزارش ارسال اظهارنامه مالياتي.

5. حسابداري شركتها كد 21905

خلاصه اي از محتواي درس:
انواع شركتهاي سهامي و غير سهامي.
نحوه ثبت و ارائه حسابها در شركتهاي غير سهامي، ورود و خروج شركا در شركتهاي غير سهامي و تصفيه در آنها.
نحوه تشكيل شركتهاي سهامي و نحوه ثبت حسابها در زمان تاسيس، انتشار سهام جديد.
تقسيم سود و نحوه ثبت.
انحلال شركتها و ثبت هاي مربوطه.

6. آيين نامه هاي مالي و تداركات و پرسنلي كد درس 21906

خلاصه اي از محتواي درس:
آشنايي با آيين نامه هاي پرسنلي
آشنايي با آيين نامه هاي تداركات
آشنايي با آيين نامه هاي مالي

7. توسعه خلاقيت هاي فردي و گروهي كد درس 22701

خلاصه اي از محتواي درس:
يادگيري
مهار كردن وقت (مديريت زمان)
تصميم گيري
يادداشت برداري و مهارت در نوشتن
ارتباط با ديگران
شيوه هاي كاريابي موفق
كار گروهي

مديريت شركتهاي مادر(هولدينگ ها)وچالشهاي فراروي

مديريت شركتهاي مادر(هولدينگ ها)وچالشهاي فراروي

از عمر شركتهاي مادر (هولدينگ ها) در ايران، مدت زيادي نمي گذرد. به عبارتي هولدينگ ها دوره جواني و رشد خود را در كشور طي مي كنند و در جريان اين سيرتكاملي با چالشها و فراز و نشيب هايي نيز مواجهند. مشخص نبودن جايگاه هولدينگ ها در اقتصاد و صنعت، دور شدن از فعاليت اصلي و روي آوردن بــــه سمت بورس بازي، كمبود نيروهاي متخصص، بي بهره بودن مديران از اختيارات لازم براي تصميم گيري و اجرا، نداشتن برنامه هاي راهبردي واستـراتژيك، عدم تمايل به ارزش آفريني و هم افزايي، مخدوش بودن وظايف سهامداران و ناظران و مديران اجــرايي هولدينگ ها، نظام مند نبودن گزينش مديران، مشخص نبودن نقش دولت در تــوسعه هولدينگ ها، شكاف نظارتي و خلاء تعامل ميان هولدينگ اصلي و زيرمجمـوعه ها و... ازجمله چالشهايي است كه حركت هولدينگ هاي كشور را براي رسيدن به هدفهاي خود با تهديد مواجه كرده است.

اگر چه تعدادي از هولدينگ ها از چالشهاي موجود و نبودن سازمان تــــوانمند و ســازوكار مناسب رنج مي برند، ولي آنچه كه بيشتر به چشم مي خورد حركتهاي جديد و تلاشهاي مستمر و روبه رشدي است كه مديران هولدينگ ها اعم از دولتي وخصوصي براي رفع كمبودها و بقاي شركتهاي زيرمجموعه خود به منظور كاهش هزينه ها، ارزش آفريني، مشاركت جمعي و درنهايت رشد و توسعه اقتصاد و صنعت و بازرگاني كشور انجام مي دهند. چشم انداز و افق دوردست چنين حركتهايي مثبت، بي ترديد تشويق به سرمايه گذاري، گردش پول، ايجاد اشتغال، افزايش بهره وري و اميد به بهبودي و رونق در عرصه كسب وكار است.

در بخش نخست ميزگرد، تعريف هولدينگ و تفاوت آن با شركتهاي سرمايه گذاري و بالاخره نوع مديريت در هولدينگ ها ازنظر گرامي شما گذشت. در اين شماره سعي شده است ضمن ارائه تجربه هاي يكي از مديران هولدينگ هاي بزرگ و معتبر كشور، شما را با مهمترين چالشها و تنگناهايي كه هولدينگ ها با آنها دست به گريبانند از زبان صاحبنظران شركت كننده در ميزگرد آشنا سازيم.

بخش دوم و پاياني اين ميزگرد پيش روي شماست.

حقيقي: در بخش اول ميزگرد دوستان نظرات و ديدگاههاي خود را درباره تعريف و ويژگيهاي ســازمان هولدينگ، تفاوت هولدينگ ها با شركتهاي سرمايه گذاري و سازمانهاي بزرگ و همچنين مديريت هولدينگ ها تاجايي كه وقت اجازه مي داد مطالبي را بيان فرمودند.

در اين بخش سعي مي كنيم ضمن بحث درمورد نكــات و يافته هاي ديگري از هولدينگ ها، به مهمترين چالشهايي كه اين نوع سازمانها با آن مواجه هستند بپردازيم.

در ابتدا از آقاي مهندس آذربادگان درخواست مي شود نظرات خود را پيرامون حـــركتها و تحولاتي كه شركت سرمايه گذاري تامين اجتماعي (شستا) به عنوان يك هولدينگ آغاز كرده مطرح فرمايند.

آذربادگان: فرصت مناسبي است كه چند نكته را خدمت برادران و خوانندگان محترم تدبير عرض كنم. نكته اول اينكـــــه شركت سرمايه گذاري به معني آن است كه دنبال اداره كردن نيست، فقط سهام دارد. هولدينگ دنبال اداره كردن است و شركت هم نهادي است كه دنبال اداره كردن نيست و فقط توليد كالا و خدمات مي كند. اين تفاوت سه نوع بود كه عرض كردم.

نكته ديگر اينكه، خواهش من اين است كه به ماهيت ذخاير سازمان تامين اجتماعي توجه شود. اين ماهيت ايجاب مي كند كه ما در هر دوره كارهايي را انجام دهيم.

واقعيت ديگر اين است كه آقاي ثابت كه در دوره خود بازار ثانويه را انتخاب كردند، درعمل به دليل كمبود عمق بازار بورس ايران به بنگاهداري رسيدند. سرمايه بازار بورس ايران، درحال حاضر 40 ميليارد تومان است. ما در پايان سال 1382،16 درصد بازار بورس را داشتيم، در صورتي كه 33 درصد سرمايه هاي ما در شركتهاي غيربورس بود. ما به دنبال سهام پربازده هستيم. ما الان در 90 شركت بورس، سهامدار هستيم و طبيعي است كه با اين حد حضور در بورس، حتماً بنگاهدار مي شويم. اين امر اجتناب ناپذير است.

اين نكته را هم اضافه كنم كه بزرگترين شركتهاي ايران متاسفانه دردست دولت است. ما بارها اعلام كرده ايم كه آماده ايم كل فولاد اهواز را بخريم تا در توسعه آن سرمايه گذاري كنيم. بعد هم مثل خيلي از شركتهايي كه از دولت تحويل گرفتيم آن را وارد بـــــورس مي كنيم.

قبول بفرماييد به زمان نياز است كه شرايط ورود به بورس پيدا شود. پرسي گاز را ما با ميلياردها تومان زيان تحويل گرفتيم، سه سال تلاش كرديم، امسال كه دومين سال سوددهي آن است، ميلياردها تومان سود داده است.

وضع كشتيراني را همه دوستان آگاهي دارند. امروزه اين شركت به دليل اينكه از مقررات دولتي خلاص شده، به سرعت توانسته است توسعه پيدا كند. ما بايستي در اين چارچوب تلاش كنيم كه سازوكار مناسب پيدا كنيم.

جهت استحضار دوستان ما به عنوان يك هولدينگ، هولدينگ هاي سطح دوم را ايجاد كرديم و همه هولدينگ هاي ما محصولي اند. باتوجه به سازوكاري كـــه در تنظيم روابط با اين هولدينگ ها ايجاد كرديم، شش محور قابل توجه است كه دو محور آن برنامه ريزي بلندمدت و قراردادهاي مديريت حرفه اي است كه عرض كردم.

الگوي اداره مطلوب
يكي ديگر تعريف الگوي اداره مطلوب است. ما در كشور از اين جهت بسيار مساله داريم. من در قالب يك تحقيق ميداني از ده نفر سوال كردم كه چه شــــــركتي خوب اداره مي شود؟ پاسخها بسيار متفاوت وعبـــارت بود از: سودآوري بيشتر، سيستم هاي اطلاعاتي و عملياتي بهتر، انسان مداري و توجه به منابع انساني، و بهره وري. ما براي اينكه با هولدينگ هاي خودمان مشكلي پيش نيايد، گفتيم كه اول بايد در تعريف، به يك تفاهم برسيم.

با يك اغماض شما مي توانيد الگوهاي سرآمدي را الگوي اداره مطلوب تلقي كنيد. تفاوت اين دو الگو آن است كه الگوي سرآمدي دنبال شركتهاي برتر است. حقير مي تواند اثبات كند كه حداقل در كشوري مثل ايران ما تعدادي شركت در يك رشته داريم كه قاعدتاً چند شركت در ميان آنها برترند، ولي هيچكـــــدام خوب اداره نمي شوند. منتها ما وقتي وارد سطح جهاني مي شويم، به راحتي مي توانيم اين اغماض را بكنيم كه الگوي سرآمدي، الگوي اداره مطلوب هم مي تواند باشد. با همين نگاه ما در تلاش هستيم كه مدلهاي سرآمدي را به عنوان يك مفهوم پايه در اداره مطلوب در شركتهايمان مبنا قرار دهيم.

محور بعدي كه ما به دنبال آن هستيم، نظام اطلاعاتي به هم پيوسته است. به همين منظور براي اينكه فروپاشي اطلاعاتي شكل نگيرد، يك نظام اطلاعاتي به هم پيوسته اطلاعاتي بين شركتها و هولدينگ ها و شستا (شركت سرمايه گذاري تامين اجتماعي) موردنظر است كه با سطح تكنولوژي اطلاعات عصر حاضر و توجه به اقتصادي بـــودن سرمايه گذاري در آن امكان پذير است.

محورديگري كه ما به آن توجه كرديم ساختار كوچك و كارآمد است. يكي از تفاوتهاي هولدينگ با معاونت هاي تخصصي كه اشاره شد همين جاست. شما وقتي شركت ايجاد مي كنيد با نمونه هاي جهاني مي تــوانيد مقايسه كنيد. مثلاً در بعد هزينه هاي اداري، تشكيلاتي، من صراحتاً به هولدينگ دارويي خواهم گفت كه من اين هولدينگ را ازنظر هزينه هاي اداري - تشكيلاتـــي، با حذف هزينه هاي تحقـــيق و توسعه با فايزر آلمان مقايسه مي كنم. اگر فايزر نسبت به هزينه هاي تمام شده اش 3 درصد است، هولدينگ دارويي بايد همين حدود باشد اما در معاونت تخصصي نمي توانيد اين نكته را بگوييد.

آخرين محوربحث، هم افزايي است. ما هم افزايي را مفهوم بسيار گسترده مي دانيم كه ابعاد گوناگون مانند بازار، تكنولوژي و... دارد. در قدم اول براي سال 1383، ما از مديرانمان انتظار داريم كه اگر تا حالا جمع سودشان A بوده است، حتماً در سال 83 ، A به اضافه ابسيلن باشد. اگر نمي توانند اصلاً مديريت شركت را قبول نكنند. بعداً در قالب برنامه هاي بلندمدت، ساير ابعاد هم افزايي را با هم توافق خواهيم كرد و شاخص مي گذاريم.

حقيقي: حركتي كه در شستا شروع شده است، به نظر من حركتي بسيار جالب است.
آذربادگان: ما نياز به راهنمايي برادران داريم. آقاي حقيقي در بخش اول ميزگرد به نكته اي اشاره كردند كه شستا به ايجاد انحصار متهم مي شود. حقير چند نكته را در اين باب بايد عرض كنم.
نكته اول اين است كه ما به مفهوم واقعي كلمه اصلاً صنعتي نشده ايم. صنعتي شدن مترادف است با توسعه تكنولوژي، و نه كارخانه داشتن. ما در ايران فقط كارخانه داريم. كارخانه داشتن صنعتي شدن نيست. لازمه صنعتي شدن اين است كه ما حداقل در چند رشته صنعتي در مرحله خلق دانش فني و پيشتازي در توليد تكنولوژي باشيم.

براي روشن شدن بحث بايد عرض كنم كه مقوله ده سطح تكنولوژي را همه برادران آگاهي دارند. 7 سطح اول نظير مديريت بهره برداري، نگهداري، مونتاژ و... تماماً مصرف تكنولوژي است. همه واحــدهاي صنعتي ايران، واحدهايي اند كه توسط خارجياني كه طراح كارخانه، خط توليد و طراح محصـــول بودند ايجاد شدند و ما مديران بهره برداري و نگهداري و يا مونتاژ هستيم. اگر صنعت ايران قرار است وارد دوره صنعتي شدن به مفهوم واقعي كلمه شود، قطعاً بايـــد حداقل مثلاً در 5 رشته، پيشتاز تكنولوژي باشيم. پيشتازي در تكنولوژي را چون خيلي دير شروع كرديم بسيار سخت شده است.

الان هزينه هاي توسعه تكنولوژي به قدري زياد شده است كه حتي كارخانه مرسدس هم با كرايسلر ادغام مي شود كه بتواند جواب اين هزينه ها را بدهد.

نكتـــه دوم اينكه ضرورت تامين اين هزينه هــــا، شكل گيري شركتها و يا هولدينگ هاي محصولي بسيار بزرگ است. در اين زمينه بد نيست اشاره اي به مطالب كتاب نظريه قدرت همسنگ آقاي گالبرايت بشود. ايشان مي گويد علي رغم همه تلاشهاي اركان حكومت آمريكا براي جلـــوگيري از انحصار عملاً در اغلب رشته ها شبه انحصار شكل گرفته است و علي رغم مذموم بودن اين پديده، اين حُسن بـه وجود آمده كه شبه انحصارها مي توانند هزينه توسعه تكنولوژي را بدهند. مثلاً اگر ما در سيمان متهم به ايجاد شبه انحصار هستيم، بايد توجه شود كه تنها صنعتي كه ما در شستا داريم كه مقيــاس بازار ملي اش اجازه مي دهد كه ما به مرحله پيشتازي تكنولوژي برسيم، صنعت سيمان است. ضمناً مقياس بازار ايران هم بسيار بزرگ است. ما گويا هفتمين توليدكننده سيمان دنيا هستيم. آيا اين ننگ نيست كه دانمارك به عنوان يك كشور كوچك در اين قضيه پيشتاز شود.

قرباني : مسئله نظارت، يكي از نكات اصلي در بحثهاي مطرح شده مي باشد. چگونگي نظارت سوال مهمي است كه بعد از مرحله تدوين استراتژي ها قــابل طرح مي باشد. به بيان بهتـــر در ساختار هولدينگ چگونه مي تــوان به اين اطمينان رسيد كه شـــركتهاي تحت پوشش در تصميم گيري هاي خود همواره در راستاي استراتژي ها و برنامه هــاي تعيين شده گام بر مي دارند و به آنها پايبندند.

يكي از روشهايي كه در سازمان گسترش تجربه شده، انتصاب افرادي مورد وثوق به عنوان عضو غيرموظف در هيات مديره شركتهاي تحت پوشش است كه رابطه نزديك و تنگاتنگ با سازمان دارند و بعضاً از كاركنان سازمان هستند.

مفاهيم محوري
به نظر مي رسد مسئله مهم در اين مباحث و به بيان دقيقتر در مقوله ساختار اداره هولدينگ، مسئله مفاهيم محوري است كه بايد به طور دقيق و روشن از سوي اركان هولدينگ تبيين و تدوين شوند. در برخي از شركتهاي هولدينگ يكي از مفاهيم محوري تفكيك و تمايز دقيق ميان فعاليتهاي اجرايي و نظارتي است. به كارگيري و عملي كردن اين مفهوم به معناي آن است كه مديريت شركت مادر از مديريت شركت زيرمجموعه جداست؛ يعني هيچ مديري در شركت مادر نمي تواند و نبايد عضو هيات مديره شركت زيرمجموعه باشد و بالعكس.

خلاء نظارتي
در اين حالت، موضوع خلاء يا شكاف نظارتي ميان شركت مادر و زيرمجموعه مطرح مي شود كه براي رفع آن مكانيزم جالبي پيش بيني شده است. در مورد خلاء نظارتي، مكانيزم طراحي شده، تشكيل كميته اي تحت عنوان «كميته حسابرسي در شركت مادر است كه مسئله نظارت را از طريق حضور حسابرسان داخلي شركت مادر در شركتهاي زيرمجموعه و انجام حسابرسي هاي دوره اي، هدايت و مديريت مي كند.

خلاء تعامل
از طرف ديگر، مسئله اي هم تحت عنوان خلاء تعامل ميان شركت مادر و شركتهاي زيرمجموعه مطرح است. بدين مفهوم كه اگر در شركتهاي زيرمجموعه، مديري حضور دارد كه داراي رابطه تنگاتنگ كاري با شركت مادر مي باشد، اين رابطه مي تواند بين زيرمجموعه و شركت مادر، فضاي تعاملي مناسب را ايجاد كند. اما، وقتي تصميم گرفته مي شود كه فعاليتهاي اجرايي و نظارتي از هم منفك و جدا شوند، به صورتي كه مديران شركت مادر ديگر در شركتهاي زيرمجموعه حضور نداشته باشند و بالعكس، شكاف تعاملي شكل جدي تري به خود مي گيرد. راهكاري كه در اين زمينه ارائه شده، تشكيل كميته اجرايي است. در اين كميته كه در فواصل زماني مشخصــي تشكيل مي شود، تمام مديران شركت مادر وشركتهاي زيرمجموعه حضور دارند و در مــورد استراتژي ها، سياستهاي مديريت كلان گروه و مسائلي از اين دست، بحث و گفتگو مي شود. از اين طريق، ميان شركتهاي زيرمجموعه و راس هرم (شــــركت مادر)، رابطه تعاملي لازم برقرار مي شود.

در واقع اصل قضيه تعيين و تبيين همان مفهوم محوري است كه گامهاي بعد در رابطه با چگونگي نظارت و تعامل، در پرتو آن برداشته مي شود. زماني كه در شركتي مفهوم محوري به صورت تفكيك فعاليتهاي اجرايي و نظارتي تعريف شود، براي پايبندي به اين مفهوم چاره اي جز طراحي مكانيزم هاي مناسب و به كارگيري آنها نيست. اين مسئله اي است كه به عنوان يك چالش مهم در مقابل سازمان گسترش و ساير هولدينگها قرار دارد.

احمدپور: ما شاهد هستيم كه مديريت سازمــــان با مديريت شركت بزرگ فرق مي كند. آقاي آذربادگان هرچه مدير خوب داشتند، يك سطح بالاتر آوردند. سوال اين است كه مـــديري كه تا به حال در ستاد برنامه ريز، هماهنگ كننده و معاون در امور بازرگاني، توليد و بازاريابي بوده رفتارش اجرايي است.

آيا با آوردن اين گونه مديران اجرايي در ستاد، نتيجه مثبت است؟ به نظر مي رسد بين ويژگيهاي مدير هولدينگ و مديرشركت بزرگ خيلي تفاوت است. ايشان براي اينكه اين مساله را حل كنند، چه تدابيري اتخاذ كردند؟
آذربــادگان: اغلب مديران هولدينگ هاي ما، آدمهايي هستند كه تجربه مديريت ارشد بنگــاهداري و هولدينگ را پشت سر گذاشته اند.
ما ده فرض براي انتخاب مديران قرار داديم كه اگر لازم شد توضيح مي دهم. اما نكته اساسي تر همان سازوكار برخورد با مديران هولدينگ است. قبل از انتخاب هر مدير گروهها، با آنها مذاكره كرديم وشش محور را با آنها مطرح كرديم و خواهش كرديم با قبول آنها، قبول مسئوليت كنند كه همان شش محوري بود كه قبلاً عرض كردم.

نكته بعدي كه با آنها مطرح كرديم، همان سه سطح كنترلي بود كـــه اشاره كردند. در هولدينگ هاي محصولي (همه هولدينگ ها ما به جز نفت و گاز، محصولي است) پديده اصلي براي هم افزايي، ادغامها، تجزيه ها و حتي تمركز بخشي از عمليات است مانند تحقيق و توسعه، بازاريابي بين المللي و غيره.

كنترل برنامه ريزي استراتژيك
ما وقتي خواستيم هولدينگ ها را معرفي كنيم به مديران شركتهامان گفتيم كه دوره برخوردهاي ما با شما گذشت، برادران در اين قالب قرار است با شما برخورد كنند و به عبارتي در آن سه سطحي كه اشاره شد اينها كنترل برنامه ريزي استراتژيك بر شما خواهند داشت. توقع ما هم از مديران هولدينگ اين است كه خودشان را به اين سطح ارتقا بدهند، يعني استراتژي يك مجموعه شركتها را طراحي كنند و لازمه اش هم اين است كه، برنامه استراتژيك شركتها دريافت شود، ولي شركتها فكر نكنند اين برنامه تاييد شده است. اين برنامه در قالب نگاه هولدينگ به بازار، تكنولوژي و غيره از جهت ادغامها، تجزيه ها، و تمركز برخي از عمليات مورد بازنگري قرار مي گيرد و در يك تركيب ناشـــي از نگاه به صورت برنامه هولدينگ درمي آيد و تكليف و تغيير برنامه شركتها، مشخص مي شود. براي مثال شركتA يك برنامه استراتژيك دارد درجهت توسعه ظرفيت توليد يك محصول، شركت ديگري به نام B داريم كه آن شركت هم به صورت مستقل همين نگاه را دارد.

به دليل راهبرد بازار هولدينگ اداره كننده اين دو شركت، نبايد شركت B آن را ادامه دهد، فقط بايد درA اجرا شود، برنامه توسعه درB متوقف مي شود و برنامه او را هولدينگ اصلاح مي كند. حتي ممكن است هولدينگ به اين جمع بندي برسد كه به عنوان مثال يك گروه از شركتها اصلاً عمليات خريدشان را با ايجاد يك شركت جديد متمركز كنند.

آرزوي ما به عنوان هولدينگ سطح اول اين است كه برخوردمان با هولدينگ هايمان كنترل استراتژيك باشد. دراين سطح، مـــا در برنامه ريزي استــــراتژيك هولدينگ دخالت نمي كنيم، فقط يكي از مبناهاي كنترل است، يعني شــركت تحكم مي كند كه بايد حتماً هولدينگ برنامه ريزي استراتژيك داشته باشد، ولي ديگر دخالت نمي كند كه اين برنامه بايد چه ويژگيهايي داشته باشد. آرزوي ما اين است كه در طول سه سال، خودمان را به اين سطح تنزل بدهيم. ولي در دوره اول گفتيم كه ما كنترل برنامه ريزي استراتژيك را خواهيم كرد كه البته كار بسيار پيچيده و سختي براي ما خواهدبود.

حقيقي: در سطح هولدينگ اصلي چه وظايفي را پيش بيني كرديد؟
آذربادگان: ما شش گروه در سازمان خودمان شكل داديم كه عبارتند از:
1 -
گروه سرمايه پذيري. يكي از مسايل اساسي، جذب سرمايه است و اصلي ترين منبع سرمايه ما، سازمان تامين اجتماعي است. ولي از جذب منابع مالي ارزان قيمت نبايد غفلت كنيم، مخصوصاً اگر وارد سرمايه گذاري طرحها شويم.
2 -
بخش سرمايه گذاري و امور سهام، كه سهامداري بنگاهها را دنبال خواهدكرد. ضمناً ما به هولدينگ ها اعلام كرديم كه حق ندارند براي دوره اي خريد و فروش سهام كنند. درواقع بخش دوم فقط نقش مجـــامع هولدينگ هاي ما را خواهدداشت. البته نظارت عاليه هم بر جريان سهام ما تا آخرين رده خواهد داشت.
3 -
گروه برنامه ريزي و نظارت بر هولدينگ ها. اين گروه برنامه بلندمدت با افق 5 ساله هولدينگ ها را بايد دريافت كند، نسبت به آنها اظهارنظر كند، و بعداً قراردادهاي مديريت حرفه اي را هم اين بخش بايد تنظيم و پيگيري كند.

4 -
گروه ساماندهي اطلاعات، كه نظام اطلاعاتي به هم پيوسته را بايد ايجاد كند.
5 -
گروه مطالعات و برنامه ريزي راهبردي. كه مسئوليت تنظيم برنامه استراتژيك شستا را برعهده دارد و در اين راه رشته هاي فعاليت ما را در دوره هاي برنامه ريزي مشخص خواهدكرد كه در همين جا من تاكيد مي كنم كه ما هولدينگ هايمان را به سرعت وارد بورس خواهيم كرد، براي اينكه اگر لازم شد از يك رشته خارج شويم.
6 -
گروه پشتيباني.
به عبارت ديگر ما در سطح ستاد، شش گروه را داريم و در صف هولدينگ ها و يك شركت سرمايـــه گذاري تــوضيح اينكــه در تــاريخ 81/2/3 كه پايان سال مالي گذشته مان بود، ما در سطح اول در 181 شركت سهامدار بوديم. از اين تعداد در 135 شركت حضور مديريتي داشتيم، يعني ما 46 شـــركت داشتيم كه در موضع سرمايه گذاري قرار داشتند. اين 46 شركت را به شركت سرمايه گذاري صبا تامين واگذار كـرديم. سرمايه اين شركت را بسيار افزايش داديم و اعلام كرديم شما مسئول خريد و فروش سهام ما هستيد.
نكته ديگر اينكه سودآوري را از دو مجرا مي توان دنبال كرد: 1 - بنگاهداري، 2 - خريد و فروش سهام. ما شركتهاي مورد دوم را جدا كرديم و به شركت جديد واگذار كرديم. به هولدينگ ها اعلام كرديم كه فقط بنگاهداري كنند و نه خريد و فروش سهام. منتها يك چالش عظيم ايجاد شده است كه آيا خريد و فروش سهام در بنگـــاهداري هم ضرورت پيدا نمي كند؟ سوالاتي از اين قبيل طرح شده است. نمونه اش اين است كه ما براي شناخت رقيب خودمان اصلاً تشخيص مي دهيم كه يكدفعه 20 درصد سهامش را در بورس خريداري كنيم براي اينكه يك عضو هيات مديره داشته باشيم و اطلاعات دقيق در اختيار بگيريم.
يك بحث جالب ديگر كه مطرح شده اين است كه به ما گفته مي شود چرا اصرار داريد اينها را جدا كنيد. من براي اينكه نمونه جدانشدن آنها را بگويم، سيمان فارس و خوزستان را مثال مي زنم. اين شركت در سال مالي گذشته صدميليارد تومان سود داشته است. از اين رقم 65 ميليارد از بورس بازي و فقط 35 ميليارد از بنگاهداري بود.
به اين ترتيب سيمان فارس و خوزستان بنگاهداري نمي كــرده و درواقع بورس بازي مي كرده است. البته بايــد گفت با توانايي هيات مديره اش در بنگاهداري هم خوب عمل كرده است. ولي واقعيت قضيه اين است كه: 1 - چقدر مديران اين گونه داريم؟ 2 - آيا ذهن همان برادران هم مقداري منحرف نشده است؟ پيشنهادي مطرح شده است كه شما كه توابع هدف را تعريف مي كنيد، چرا اصرار داريد تابع هدفتان را يكي كنيد، دو تابع هدف بگذاريد. اين پيشنهادي است كه از طرف هولدينگ ها داده شده و چالش زيبايي است.
حقيقي: آقاي آذربادگان، سود بنگاههاي زيرپوشش شمـــــا در هولدينگ سطح دوم مي ماند، يا اينكه به سطح اول مي آيد؟ مديريت هولدينگ اصلي چقدر مي تواند روي مديريت منابع زيرمجموعه دخالت كند؟

آذربادگان: بحث ما اين است كه تكليف اينها را برادران بايد در قالب برنامه هاي بلندمدت روشن كنند. اينكه انتظار داشته باشند سود در بنگاهشان بماند بدون هيچ چشم اندازي براي آينده، يا در شركت بماند و به هولدينگ نيايد بدون برنامه مصوب براي توسعه، غيرقابل قبول است. بنابراين اگر در هدفگذاري هايشان به تفاهم برسيم مي توانند سود بيشتري را خرج كنند. البته تلاش ما اين است كه به شدت به مشاركت جمعي اتكا كنيم.
درواقع علي رغم اينكه مدلهاي برنامه ريزي خيلي شناخته شده است براي حتي الگوي برنامه ريزي، ما خردجمعي را به كار گرفتيم، يعني شستا تعريفي ارائه داد و تا سطح شركتها رفت و برگشت و همه اينها مدون شده است. تك تك شركتها نظرشان را درمورد الگوي برنامه ريزي داده اند و در شوراي هولدينگ ها بحث و جمع بندي و صورت جلسه شده است. صورت جلسه هم در شوراي مديران در شستا دوباره بحث مي شود تا به جمع بندي جامع برسد. آن جمع بندي درنهايت ميثــــــاق خانواده شستا در امر برنامه ريزي خواهدبود. نظيراين امر در مــورد 5 محور ديگر، يعني الگوي اداره مطلوب، نظام اطلاعاتي به هم پيوسته، ساختاركوچك و كارامد، هم افزايي و الگوي قراردادهاي مديريت حرفه اي و مقوله ديگري تحت عنوان منشور اخلاقي خانواده شستا دنبال خواهد شد.

احمدپور: چالش آينده ما همين است كه مكانيزم اداره يك شركت و چند شركت با هم فرق مي كند و لذا چه راههايي را بايد در اين راه به كارگرفت. به اعتقاد من بهترين الگوبرداري همين هاست.

حقيقي: يكي از چالشهاي بزرگ مديريت هولدينگ، ارتباط با شركتهاي زيرمجموعه است. در روي كاغذ اين مساله خيلي راحت است كه شركت برنامه مي دهد و پس از تصـــويب هولدينگ بر اجراي استراتژي ها نظارت مي كند. در هر صورت رابطه وكيل و موكل و رابطه عامليت كه پيش مي آيـــد طبيعي است كه تضاد منافع بروز مي كند. مدير دوست دارد شركتش را توسعه بدهد، هولدينگ دوست دارد كه اين توسعه را در زمينه هاي ديگــر داشته باشد. اين مسايل به تدريج جمع مي شود و فضايي را فراهم مي كند كه درنتيجه طول عمر مديريتها را كوتاه مي كند.

احمدپور: هـولدينگ هايي كه الان تشكيل مي شود اگر سهام شركتهاي تابعه اش صددرصد باشد خوب است، ولي همه شركا دارند. جالب است نظامي كه تمركز دارد و راهبرد و استراتژي مي دهد، درمجموع با شركاي ديگر تضاد و تناقض دارد.

قبلاً در سازمان صنايع بنياد، تا من آمدم شركاي ديگــر گفتند مديران قبلي كارهايي مي كــــــردند كــه اصلاًَ با ما هماهنگ نمي كردند. كسي كه هــولدينگ درست مي كند، بايد به اين واقعيت ها توجه كند.

حقيقي: چالش بعدي ما ضعف قانون تجارت و نداشتن نظام و پايه حقوقي براي شـــركتهاي بزرگ است. شايد به جرأت مي توانم عرض كنم كه متاسفانه قانون تجارت ما ازقديمي ترين قوانين تجارت دنياست. حتي در كشورهاي همسايه ما مثل پاكستان هر چند سال يك بار قانون تجارت به روز مي شود. بنابراين چالش ديگر ما، قانون تجارت است.

احمدپور: شما اگر مثلاً HOLDING COMPANY P.P.T را جستجو كنيد يا قوانين را در سايت جستجو كنيد، مي بينيد كه حجم زيـــــادي از مقررات و قوانين وجود دارد. يكي از اين قوانين، قوانين هولدينگ هاي چين است.

چيني ها بين شركتهاي سهامي خاص، عام و مسئوليت محدود و كمپانيهاي هولدينگ تفاوت قائل هستند. آنها قانون خاصي براي هولدينگ ها دارند و معتقدند كه اندازه سرمايه بايستي به ميزاني خاص باشد. قانون دوم آنها اين است كه اصل سرمايه بايد طوري باشد كه به آنها اجازه توسعه بدهد.
متاسفانه ما قانون هولدينگ داري نداريم. چالشهاي بعدي ما قانون مالياتها و تراز تلفيقي است.
حقيقي: نظامهـاي نظارتـي مـا شـامل حسابـــرسي هاي حرفه اي و داخلي بايد رشد كند و ارتقا يابد. فكر نكنيم بحث CORPORATE GOVERNANCE كه در دنيا مطرح است، فقط مخصوص بيگانه است. ما هم در معرض همين مسائل و مخاطرات قرار داريم. شركتها هم بخشي از سرمايه ملي هستند و لذا نمي توانيم بي تفاوت باشيم. اين مساله هم از چالشهاي مهمـــــي است كه نمـــي توان بي تفاوت از آن گذشت.

بابايي: در سال گذشته من همراه تيم پژوهش با مديران حدود چهل هولدينگ ايــــران مصاحبه هايي انجام دادم. هولدينگ هاي خيلي بزرگ مشاركت نكردند، ولي به هرحال يك آمار نسبي از وضعيت هولدينگ هاي كشور به دست آمد.

چالشهاي هولدينگ ها
بيش از نيمي از مديران اين هولدينگ ها معتقدبودند كه اگر شركتها از آنها جدا شوند عملكرد بهتري خواهند داشت. پس يك چالش آن است كه هولدينگ ها، جايگاه و نقش خودشان را به خوبي ايفا نكرده اند.

چـــالش دوم اين بود كه همه اين هولدينگ ها عملكرد خوبي داشتند، ولي اين عملكرد به شدت متأثر از تغيير شرايط اقتصادي، بورس بازي و خريدوفروش بود. به عبارت ديگر رانت و نظير اين گونه مسايل باعث شده بود كه خيلي به مسايل اساسي توجه نكنند.

چــالش بعدي اينكه از مديران هولدينگ ها سوال شد كه اهم نقاط ضعف شمــا چيست؟ مديران جوابهايي دادند. يكي از ضعــــف ها را كمبود متخصص مي دانستند، يعني براي تجهيز ستاد، مشكل كمبود نيروهاي متخصص را داشتند. بعضاً مي گفتند مديراني كه قبلاً مديرعامل بودند و حق امضا داشتند، حاضر نيستند معاون و يا مدير ستادي باشند. نابرخورداري از فرهنگ كارگروهي، يكي ديگر از مشكلات بود. در هولدينگ مديران اختيارات تام ندارند و بايد الگوهاي خاصي را به كار گيرند.

چالش ديگري كه در بسياري از شركتها حاكم بود، اينكه تقريباً 80 درصد اين شركتها برنامه استراتژيك طولاني مدت نداشتند. بعضي ها مي گفتند كه برنامه استراتژيك آنهــا محرمانه است، ولي ســـوالات بعدي نشان مي داد كه اصلاً برنامه ريزي استراتژيك براي هولدينگ خود ندارند.

درمورد سوالات ديگر نظير اينكه چگونه ارزش آفريني و هم افزايي مي كنند، اغلب جوابها منفي بود. مديران ستادي متوجه موضوع بودند، ولي مي گفتند سري كه درد نمي كنــــد نبايد دستمال بست. هم افزايي سخت است، تجربه كرديم و جواب نداد. به عبارت ديگر ستادها كمتر به دنبال اين بودند كه بتوانند با اتصال، خريدهاي مشترك، و عمليات مشترك ارزش آفريني كنند. روش غالب در اين خصوص، انتصاب هيات مديره مشترك بود.

اما به نظارتها بازگردم. گاهي نظارتها خدشه دار مي شد. نمونه بارز آن را عرض كنم. براي مثال مديرعامل هولدينگ عضو هيات مديــــره يا رئيس هيات مديره شركت تابعه مي شود و بعد سرمجمع، نماينده خود را به امين سهام معرفي مي كند. به اين ترتيب مديرعامل به مرئوس خود حكم مي دهد كه به حساب و گزارشها رسيدگي و رأي دهد. بـــــه عبارت ديگر مرزهاي وظايف سهــــامداري و نظارتي و اجرايي در هولدينگ هاي كشور عملاً مخدوش است. ما كنكاش كرديم كه چــرا اين كار صورت مي گيرد؟ مي گويند يكي از شرايط انتصاب برخي مديران عامل در شركتهاي تابعه اين است كه بايد مديران ستادي (مثل مديرعامل هولدينگ) عضو هيات مديره شركت تابعه شود.

يكي از چالشهاي ديگر اينكه، ستاد هولدينگ براي ارزش آفريني بايد فرايندهايي را داشته باشد. يكي از فرايندهاي محوري و اساسي، انتخاب و هدايت مديران است. چرا اين فرايند محوري است؟ براي اينكه اگر اين فرايند درست صورت نگيرد، تمام فرايندهاي ديگر نظير مشاركت، تعيين هدف، برنامه ريزي استراتژيك و هم افزايي تحت شعاع اين مساله است. اين فرايند، متاسفانه در هولدينگ هاي ما نظام مند نيست.

در فرايند گزينش مديران، تقريبــــــاً در 70 درصد شركتها، هيات مديره هاي هولدينگ هستند كه تصميم مي گيرند، كميته اي خاص و مشاور بيروني طراحي نشــده است. مديــران كمتر درون زايي مي شوند كه سلسله مراتب حرفه اي را طي كنند. بنابراين يكي از چالشهاي بسيار مهم، همين گزينش مديران است كه بقيه فرايندهاي ديگر را هم تحت شعاع خودش قرار مي دهد.

يكي ديگر از چالشهاي مهم اين است كه مديران هولدينگ ها در اين فكر هستند كه ستادشان (هولدينگ) را كوچك كنند. سوال اين است كه هولدينگ كوچك چگونـــــه مي تواند ارزش آفريني كند و شركتهاي تابعه را به خوبي اداره كند. ارزش آفريني به فرايند و سازوكار سازماني نياز دارد.

حقيقي: هولدينگ براي اينكـه وظايف و ماموريتهاي اصلي خودش را ايفا كند، بايد نيروي انساني واجد شرايط درحد لازم دراختيار داشته باشد. يك هولدينگ ممكن است در يك بخش يك نفر داشته باشد، ولي همان يك نفر بتواند استراتژي يك صنعت را پيشنهاد و تدوين كند. البته در فرايندها نياز به افراد بيشتري است.

آذربادگان: حتماً جناب آقاي دكتر بابايي مستحضر هستند كه ما در ابتداي راه تشكيل هولدينگ ها هستيم و شركت سرمايه گذاري سيمان تامينهنوز چندماهي از عمرش بيشتر نگذشته است درهر حال ما بر ساختار كوچك و كارامد تاكيد داريم، اما از سوي ديگر ارتقاي سطح كنترل هولدينگ ها بر شركتها از كنترل مالي به كنترل برنامه استراتژيك را ضروري مي دانيم كـــه خود ضرورت كارامدي هولدينگ ها است، درضمن بد نيست اشاره كنم ما ابتدا قصد داشتيم در زمينه سيمان ودارو و شيميايي و سلولزي 3 هولدينگ موجودمان يعني فارس و خوزستان داورپخش و سرمايه گذاري پتروشيمي را محور قرار دهيم. اما متاسفانه عدم امكان انتقال سهام شركتها به قيمت تمام شده به آنهــــا (به دليل انتقال غيرقابل قبول منافع سازمان تامين اجتماعي به ساير سهامداران) مانع امر بود. ازسوي ديگر انتقال سهام شركتها به قيمتهاي روز بازار به هولدينگ هاي مذكور نيز در قالبي كه منافع همه سهامداران حفظ شود و در چارچوب زماني موردنظر ما ممكن نبود. لذا ناچار شديم سه هولدينگ با سرمايه صددرصد متعلق به شستا در سه زمينه اي كه عرض كردم ايجاد شود تا به اين ترتيب فارس و خوزستان در كنار ساير شركتهاي سيماني را به اولي و داروپخش در كنار ساير شركتهاي دارويي مان را به دومي و سرمايه گذاري پتروشيمي را در كنار ساير شركتهاي شيميايي و سلولزي را به سومي واگذار كنيم.

بابايي: هرچيز يك حد بهينه اي دارد. در غرب در دوره اي مهندسي مجدد شـــركتها را شاهد هستيم كه سازمانها را لخت كردنــد. درست در دوره اي كه احساس مي شد ستاد اين سازمانها ارزش؛ يعني سرمايه، بودجه و همه چيز را نابود مي كنند، ولي هيچ تاثيري روي عملكرد شركتها ندارند و دست و پاي شركتها را هم مي گيرند. بنابراين خانه تكاني صورت مي گيرد. ولي بعد از اين خانه تكاني به اين نتيجه مي رسند كه زمينه ها و فرصتهاي ارزش آفريني وجود دارد و حالا هولدينگ ها بايد به آنها بپردازند. مثلاً چه لزومي دارد همه شركتها راجع به يك موضوع تحقيق كنند؟ چرا هولدينگ يك تحقيق انجام ندهد و نتيجه را در اختيار شركتهايش قرار ندهد. بعداز اين مرحله ما مشـــاهده مي كنيم كه هولدينگ ها بـــزرگ مي شوند. اما اين دفعه گزيده تر با نخبه ها و كارآفــــرين ها و آدمهاي حرفه اي.

درحال حاضر شاهد رشد هولدينگ ها هستيم. اما مديران آنها آدمهاي عادي نيستند، بلكه آدمهاي فكور، خردمند، و فرهيختگـــــاني هستند كه در ستادها نشسته اند و زمينه هاي ارزش آفريني را فراهم مي كنند.

من اگر صحبتهايم را جمع بندي كنم بايد بگويم كه نكته مهم فقدان سازمان توانمند با سازوكارهاي مناسب براي هولدينگ هاست. يعني هولدينگ صـــرفاً با برخورداري از شخصيت حقوقي، نمي تواند نقش خود را به خوبي ايفا كند.

احمدپور: يكي از چالشهاي آينده، نقش دولت در توسعه هولدينگ هاست. علاوه بر نداشتن قانون، نگرش و بينش سياستگذاران نيز مهم است. در دانشگاه اميركبير تحقيقي درمورد اينكه دانشجويان را تشويق كنيم كه شركت ايجــــــاد كنند، انجام داديم. آنها مي گفتند براي ايجاد شركت و موفقيت يا بايستي آقازاده باشيم يا پولدار. ذهن آنها اين بود كه سرمايه، رابطه و قدرت مهم است.

ما براي اينكه اين ذهنيت را بشكنيم، گفتيم ما در ايران 200 كارآفرين را شناسايي كرديم كه اينها نه آقازاده بودند نه پول داشتند، ولي با تلاشها و نوآوريهاي خودشان موفق شدند. در مصاحبه ها، دانشجــــــويان سخنان عجيبي به زبان مي آوردند. يكي از صحبت هاي آنها اين بود كه مي گفتند ما هيچ وقت نمي خواهيم بزرگ شويم، زيرا اگر بزرگ شويم سر ما را مي برند. معناي سخن آنها اين است كـــه از امنيت سرمايه گذاري و سياسي نگران بودند. اين مساله براي آن رشدي كه عرض كردم بسيار خطرناك است.
چرا ما يك شركت در سطح پانصد شركت برتر دنيا نداريم، به لحاظ اينكه همه نظام اعم از قوانين، دستگاههاي سياستگذاري، دولت و مجريان به دنبال اين نبودند كه شركت بزرگ درست كنيم. اين مساله حتي در ورزش و باشگاه داري ما هم ديده مي شود. لذا يكي از چالشهاي بسيار مهم اين است كه دولت ومجلس جديد كمك كنند كه كوچكها و متوسطها بزرگ شوند. به اعتقاد من اين مساله از لحاظ روحي، حمايتي و قانوني مهم است.

چالش دوم اينكه اكثر بحثهاي امروز در حوزه هولدينگ، به دولت و نهادهاي عمومي وابسته به دولت برمي گشت. حالا جريان جديدي به وجود مي آيد مبني بر اينكه شركت خصوصي با پتانسيل بالا داريم كه به لحاظ همين فرصتها، رانت ها يا شايستگي ها و به هر دليل ديگر آلوده صنعت داري و كسب و كار شدند. بايستي همه كمك كنند تا هم رشد پيدا كنند و هم بــزرگ شوند. جالب اينكه چالشهاي اين گونه شركتها مهمتراز چالشهايي است كه ما قبلاً داشتيم. براي اينكه اينها اصلاً با مكانيزم اداره چند شركت آشنا نيستند.

بنابراين يكي از چالشهاي آينده اين است كه چگونه شركتهاي بخش خصوصي خودمان را كه از يكي بيشتر شدند كمك كنيم، تا رشد كنند. نهادهايي مثل مديريت صنعتي، نهادهاي دانشگاهي و حامي، مشاورين و دولت در تحقق اين كمك نقش مهمي دارند. بزرگ شدن اين شركتها؛ يعني حل مساله اجتماعي و رفع خيلي از نگرانيهايي كه در حوزه كسب و كار و صنعت وجود دارد.

قرباني: شايد در يك طبقه بندي كلي چالشهاي پيش روي شركتهاي هولدينگ را بتوان به چالشهاي دروني و بيروني تقسيم بندي كرد. چالشهاي دروني عمدتاً همان مسائلي است كه به مقوله نحوه اداره و مديريت هولدينگ اشاره دارد.

هزينه هاي سياسي
در مورد چالشهاي بيروني علاوه بر نكاتي كه در بحث ساير دوستان عنوان شد، چالش مهم ديگري هم در پيش روي شركتهاي هولدينگ وجود دارد كه از آن با نام هـــزينه هاي سياسي ياد مي شود. هزينه هاي سياسي از آن جهت مطرح اند كه شركتهاي بزرگ، بسيار مورد توجه نهادهاي سياسي قرار دارند و اين توجه هزينه هاي خاص خود را به همراه دارد.

مقوله هزينه هاي سياسي شايد به طور مستقيم با بحث هولدينگ مرتبط نباشد، ولي مسئله اي است كه با بزرگ شدن شركتها، نقش حياتي در بقا و تداوم فعاليت آنها بازي مي كند و شركتهاي هولدينگ نيز به عنوان شركتهاي نسبتاً بزرگ از اين قاعده مستثني نيستند. به نظر مي رسد در آينده، اين هزينه ها در رابطه با شكل گيري و بقاي هولدينگ هاي كشور نقش موثر و تعيين كننده اي داشته باشند؛ زيرا در حال حاضر نهادهاي سياسي كشور خيلي تعريف شده نيستند و از اين جهت هزينه هاي مترتب بر شركتهاي هولدينگ، ممكن است بسيار غيرمنتظره باشد.

حقيقي: از همه دوستان تشكر مي كنم. بحثهاي خيلي خوبي صورت گرفت و چند نكته را هم من در پايان اضافه كنم.

براساس اطلاعات منتشره، امروز به ازاي يك واحد دولتي كه فروخته مي شود، شركتهاي بزرگتري در بخش دولت شكل مي گيرند. بخش نفت، گاز و پتروشيمي به سرعت بزرگ مي شوند و همه هم دولتي هستند. در آينده هولدينگ بزرگي به نام پتروشيمــي خواهيم داشت كه يكي از پتروشيمي هاي بزرگ دنيا خواهد بود. علاوه بر اين هولدينگ بزرگي در زمينه گاز خواهيم داشت كه يكي از بزرگترين شركتهاي گاز دنيا خواهدبود. صنعت نفت هم به همين ترتيب.

اين موارد نشان مي دهد كه در شرايط مـــوجود و حاكم بر اقتصاد ايران، شكل گيري هولدينگ هاي بزرگ اجتناب ناپذير است.

در بخش عمومي غيردولتي مثل صندوقهاي بازنشستگي و بنيادها، تشكيل هولدينگ ها سرعت يافته است. در بخش خصوصي هم كه مسير طبيعي رشد است.

در كنار اينها صنعت مشاوره كشور فــــوق العاده ضعيف است، قوانيني كه بتواند روابط سهامدار و مدير و منافع گروههــــاي ذي نفع را تامين كند ضعيف است و سهامداران اقليت در كشور هيچ پوششي ندارند و لذا وجود اختلاف بين هولدينگ ها و سهامداران كوچك مي تواند مشكل ساز باشد.

مشكل پرورش مدير
در زمينه مديريت بنگاهها، ترديدي نيست كه از نيروهاي باتجربه و ارزنده اي برخورداريم. ليكن با توجه به سرعت رشد بخش بنگاهي كشور در بخش عمومي و خصوصي و ورود به زمينه هاي برخوردار از تكنولوژي هاي روز، و ضرورت رقابت در صحنه جهاني، قطعاً با مشكل مديريت روبرو هستيم و در آينده نيز اين مشكل تشديد خواهدشد.

هرچند سرمايه گذاري نسبتاً بالايي ظرف سالهاي اخير در آموزش مديران شده است ليكن بايد دانست كه پرورش مدير امري تدريجي - تكاملي است و با شركت در يك دوره 2 ساله و چند سمينار و يا مطالعه چند كتاب و نشريه نمي توان اين شكاف را پر كرد. لذا ضرورتاً بحث بهره برداري از مديران ايراني كارآمد خارج از كشور و حتي مديران خارجي كه از تجربيات خوبي در اداره بنگاههاي بزرگ برخوردار باشند، بايد به صورت جدي تر مدنظر باشد.

سيستم حسابداري مالي و كنترل بودجه

سيستم حسابداري مالي و كنترل بودجه

قابليتهاي هر سيستم مكانيزه ارتباط تنگاتنگ با محيط و امكانات ساخت فن آوري آن دارد. در گذشته منظور غايي از طرح مسئله مكانيزه نمودن عمليات جاري سازمان ها ، تسريع در انجام امور تكراري و افزايش دقت در انجام آنها بود ، به عبارت ديگر وجه "عملياتي" سيستم ها كاملا" بر وجه "اطلاعاتي" آنها غلبه داشت.
ديدگاه حاكم بر ايجاد سيستم هاي مكانيزه ، تحت تاثير شـــرايط وقت ، تبعيت از چهارچوب و روش هاي جاري را غايت كاركرد سيستم تلقي مي كرد. به همين دليل وظائف سيستم حسابداري مالي عمدتا" به انجام امور متعارف دفترداري و تهيه صورت هاي مالي ذيربط محدود مي گرديد.
درحاليكه نگرش وسيع تر به موضوع كه براساس محمل هاي مادي و فني روز امكان پذير و در عين حال ضروري است ايجاب مي نمايد كه هر سيستم مكانيزه علاوه بر بهبود بخشيدن به روش هاي انجام امور جاري ، امكان نظارت موثر بر روند عمليات و تامين نيازهاي اطلاعاتي مديريت را در اين راستا عهده دار باشد.
سيستم مكانيزه موجود با نگرش اخير و با فرض محوري بودن سيستم مالي در راستاي ايجاد يكپارچگي و تجمع در مجموعه عمليات يك سازمان تهيه و تدوين گرديده است و انتظار مي رود كه به عنوان هسته مركزي "سيستم هاي اطلاعاتي مديريت" (MIS) قادر به ايفاي نقش مناسب باشد.
 

 

خلاصه مشخصات سيستم حسابداري مالي و كنترل بودجه
   امكان اجراي عمليات در اطلاعات مالي سالهاي فعال
   امكان نگهداري اطلاعات مالي بصورت سنواتي و دستيابي به آنها در زمان هاي دلخواه
  امكان ورود اطلاعات بودجه و مقايسه آن با عملكرد (اسناد مالي)
  امكان ثبت اطلاعات در ريز ترين سطح (ضمائم) و كنترل آنها براساس قانونمندي تعريف شده براي حساب مربوطه
  امكان ويرايش اطلاعات وارده بصورت Online و Batch
  كنترل مراحل گردش اسناد جهت تائيد در سلسله مراتب سازماني
  امكان شبيه سازي اسناد (تهيه اسناد جديد) از مجموعه اطلاعات اسناد سالهاي مختلف و اعمال تغييرات عمومي در آنها
  ادغام اسناد و توليد سند واحد
  مرتب سازي اسناد برحسب تاريخ و اختصاص شماره سند جديد
  امكان تهيه گزارشات مالي از اطلاعات يك يا چند سال مالي بدون ضرورت ثبت دائم (بروزآوري) اسناد
  امكان معرفي حسابها و مراكز با ساختار دلخواه (4 جدول متمايز مشتمل بر 27 رقم)
  تعريف قانونمندي و صفات مترتب بر هر حساب در ثبت هاي مالي (مقدار ، شماره ، زمان ، …)
  صدور اتوماتيك اسناد افتتاحيه در سطوح دلخواه و صفات مورد نظر
  امكان تغيير نمايش و نحوه دريافت اطلاعات بصورت فارسي و لاتين
  تعريف ارزهاي مختلف و دريافت نرخ روزانه ارزها
  دريافت مقادير ارزي مختلف در خطوط مختلف سند مالي و تبديل آن به ارز رايج
  تغيير مبالغ ارزي اسناد مالي به ارز دلخواه جهت انجام مقايسه و تصميم گيري در انجام عمليات مالي و تجاري
  طبقه بندي اسناد در 100 سريال متفاوت (تخصصي كردن حوزه هاي عملياتي متفاوت درسازمان مالي)
  تعريف اختيارات كاربران مختلف در ايجاد /اصلاح /حذف / رويت و تاييد اسناد در سريالهاي مختلف
  تعريف اختيارات كاربران (در اجراي عمليات ) در پائين ترين سطوح اجرايي سيستم
  نگهداري اطلاعات گردش اسناد در سلسله مراتب سازماني (تنظيم كننده/واردكننده/اصلاح كننده / رسيدگي كننده / تائيد كننده/ تصويب كننده) .
  توليد گزارشات با هرنوع تركيب ، تلخيص و طبقه بندي بصورت تصويري ، چاپي و نموداري بدون نياز به برنامه نويسي .
  تهيه انواع گزارشات متعارف واستانداردنظيرگزارشات دفاترقانوني و معين ، صورتهاي مالي ، نسبتهاي مالي ، يادداشتهاي همراه و …
  ايجادرمز در بخش گزارشات(RPG) به منظورحفظ ساختمان گزارشات تعريف شده دريك سازمان (توسط مسئولين مالي) و سلب اختيار تغييردر ساختمان گزارش ازكاربران ديگر .
  امكان دريافت و نمايش تاريخ به اشكال مختلف در اسناد مالي
  ايجاد سيستم پايگاه مركزي جهت دريافت ، ذخيره و دستيابي به اسناد شركتهاي هم گروه و همچنين تهيه گزارشات تجميعي و مقايسه اي (حسابداري كارگاهي ، حسابداري شعب و … )
  برقراري ارتباط اطلاعاتي با ساير سيستمهاي موجود مجموعة يكپارچة رايورز و تبادل اسناد مالي
  امكان پاسخگويي به نيازهاي كنترل مالي از طريق ثبت و پردازش
          -  اطلاعات مراكز هزينه و مراكز توجه براي هر حساب
          -  زمانهاي سررسيد اسناد و حسابها
          -  شماره چك ، سفته ، اموال و نظائر آنها در خصوص حسابهاي شماره پذير
          -  ثبت اطلاعات كمي (مقداري / تعدادي) در رويدادهاي مالي
          -  ثبت شماره استنادي مربوط به مدارك و ضمائم اسناد مالي

Defined

Defined

 

James McRitchie, 8/1999

Corporate governance is most often viewed as both the structure and the relationships which determine corporate direction and performance. The board of directors is typically central to corporate governance. Its relationship to the other primary participants, typically shareholders and management, is critical. Additional participants include employees, customers, suppliers, and creditors. The corporate governance framework also depends on the legal, regulatory, institutional and ethical environment of the community. Whereas the 20th century might be viewed as the age of management, the early 21st century is predicted to be more focused on governance. Both terms address control of corporations but governance has always required an examination of underlying purpose and legitimacy

 

Mathiesen, 2002

Corporate governance is a field in economics that investigates how to secure/motivate efficient management of corporations by the use of incentive mechanisms, such as contracts, organizational designs and legislation. This is often limited to the question of improving financial performance, for example, how the corporate owners can secure/motivate that the corporate managers will deliver a competitive rate of return.

 

Sir Adrian Cadbury in 'Global Corporate Governance Forum', World Bank, 2000

Corporate Governance is concerned with holding the balance between economic and social goals and between individual and communal goals. The corporate governance framework is there to encourage the efficient use of resources and equally to require accountability for the stewardship of those resources. The aim is to align as nearly as possible the interests of individuals, corporations and society

 

Simon Deakin, Robert Monks Professor of Corporate Governance

Corporate governance is about how companies are directed and controlled. Good governance is an essential ingredient in corporate success and sustainable economic growth. Research in governance requires an interdisciplinary analysis, drawing above all on economics and law, and a close understanding of modern business practice of the kind which comes from detailed empirical studies in a range of national systems

 

Sarah Teslik, former Executive Director of the Council of Institutional Investors

Corporate governance is what you do with something after you acquire it. It's really that simple. Most mammals do it. (Care for their property.) Unless they own stock. [She continues:] ... it is almost comical to suggest that corporate governance is a new or complex or scary idea. When people own property they care for it: corporate governance simply means caring for property in the corporate setting

 

Shann Turnbul

Corporate governance describes all the influences affecting the institutional processes, including those for appointing the controllers and/or regulators, involved in organizing the production and sale of goods and services. Described in this way, corporate governance includes all types of firms whether or not they are incorporated under civil law

 

Margaret Blair, Ownership and Control: Rethinking Corporate Governance for the Twenty-first Century, 1995

Corporate governance is about the whole set of legal, cultural, and institutional arrangements that determine what public corporations can do, who controls them, how that control is exercised, and how the risks and return from the activities they undertake are allocated.

 

Monks and Minow, Corporate Governance, 1995

Corporate goverance is the relationship among various participants [chief executive officer, management, shareholders, employees] in determining the direction and performance of corporations

 

Shleifer and Vishny, 1997

Corporate governance deals with the way suppliers of finance assure themselves of getting a return on their investment.

 

American Management Association

Corporate governance is about how suppliers of capital get managers to return profits, make sure managers do not misuse the capital by investing in bad projects, and how shareholders and creditors monitor managers

 

International Chamber of Commerce

Corporate governance is the relationship between corporate managers, directors and the providers of equity, people and institutions who save and invest their capital to earn a return. It ensures that the board of directors is accountable for the pursuit of corporate objectives and that the corporation itself conforms to the law and regulations

 

The Corporate Library

The relationship between the shareholders, directors and management of a company, as defined by the corporate charter, bylaws, formal policy and rule of law.

 

CalPERS

Corporate governance is the relationship among various participants in determining the direction and performance of corporations. The primary participants are: shareholders; company management (led by the chief executive officer); and the board of directors

 

Wikipedia

Corporate governance is the method by which a corporation is directed, administered or controlled. Corporate governance includes the laws and customs affecting that direction, as well as the goals for which the corporation is governed. The principal participants are the shareholders, management and the board of directors. Other participants include regulators, employees, suppliers, partners, customers, constituents (for elected bodies) and the general community

 

Stijn Claessens

The set of obligations and decision-making structures that shape 'the complex set of constraints that determine the profits generated by the firm and shape the exp post bargaining over those profits

 

As Gourvevitch and Shinn, quoted in the above several paragraphs, note in their book

Where the political scene is capital versus labor, "the investor coalition defined corporate governance in terms of 'meeting the challenge of financial globalization,' adherence to the OECD Principles, fulfilling 'international standards of governance in the global competition for capital

From a labor power position, blockholders and foreign portfolio investors were castigated as selfish oligarch in league with the heartless IMF and the faceless gnomes of Zurich

Those favoring the corporatist compromise made much of managers and workers "being in the 'same boat' together, of corporate governance choices that ensured that firms 'served the nation' in a 'stable' economy - with owners dismissed as oligarchs or 'speculators.

Countries shifting transparency coalitions and managerism alignment "witnessed predictable invocations of corporate governance that protected 'the little guy, ' the individual investor,' the widow and orphans," such as speeches by U.S. SEC commissioners.

Meanwhile across the alignment divide, managers compete to hijack the notion of corporate governance for their own purpose...'building shareholder value

 

Political Power and Corporate Control: The New Global Politics of Corporate Governance

Corporate governance - the authority structure of a firm - lies at the heart of the most important issues of society"… such as “who has claim to the cash flow of the firm, who has a say in its strategy and its allocation of resources.” The corporate governance framework shapes corporate efficiency, employment stability, retirement security, and the endowments of orphanages, hospitals, and universities. “It creates the temptations for cheating and the rewards for honesty, inside the firm and more generally in the body politic.” It “influences social mobility, stability and fluidity… It is no wonder then, that corporate governance provokes conflict. Anything so important will be fought over… like other decisions about authority, corporate governance structures are fundamentally the result of political decisions

Shareholder value is partly about efficiency. But there are serious issues of distribution at stake - job security, income inequality, social welfare. There may be many ways to organize an efficient firm.

 

NACD, 2005

Corporate governance refers to how a corporation is governed. Who has the authority to make decisions for a corporation within what guidelines? This is the corporation’s governance. In the United States, the governance of corporations is largely determined by state laws of incorporation. State laws typically say that each corporation must be "managed by or under the direction of its boards of directors." More specifically, corporate boards of directors are responsible for certain decisions on behalf of the corporation. At a minimum, as stated in most state statutes of incorporation, director approval is usually required for amending corporation bylaws, issuing shares, or declaring dividends. Also, the board alone can recommend that shareholders vote to amend articles of incorporation, dissolve the corporation, or sell the corporation. No other person or entity except the board can take these actions. That is why discussions of "corporate governance" often focus on boards.

 

US Business Round Table White Paper on Corporate Governance September 1997

. Corporate governance is not an abstract goal, but exists to serve corporate purposes by providing a structure within which stockholders, directors and management can pursue most effectively the objectives of the corporation

 

Corporate Governance Forum of Japan 1997

Corporate governance by definition rests with the conduct of the board of directors, who are chosen on behalf of the shareholders

 

کلاهبرداری بزرگترین شرکت آمریکایی

کنت لی و جفری اسکيلينگ، بلندپايه ترين مديران سابق شرکت انرون، پنج سال پس از فروپاشی اين شرکت که يکی از بزرگترين کلاهبرداری های مالی در تاريخ تجاری آمريکا توصيف شد در ارتباط با اتهام توطئه، کلاهبرداری و ساير اتهامات گناهکار شناخته شده اند. اين دو نفر در زمان فروپاشی خيره کننده آن شرکت عظيم انرژی در سال 2001 هدايت آن را به عهده داشتند و همچنين به دروغگويِی به سرمايه گذاران درباره مشکلات مالی آن متهم بودند. کنت لی، رئيس کل شرکت انرون، و جفری اسکيلينگ، مدير اجرايی ارشد آن، مجموعا با 34 مورد اتهام در ارتباط با فروپاشی انرون روبرو بودند. 12 عضو هيات منصفه پس از شش روز تامل به اين احکام رسيدند. انرون که زمانی هفتمين کمپانی بزرگ آمريکا بود در سال 2001 در خلال ادعاهايی درباره نقض مقررات حسابرسی، اعلام ورشکستگی کرد. هنگامی که احکام آنها توسط هيات منصفه قرائت می شد اسکيلينگ سرش را به زير افکنده بود و کنت لی درحالی که سرش را تکان می داد آه عميقی کشيد. کارمندان سابق انرون، که بسياری از آنها در اثر آن ورشکستگی متحمل ضررهای هنگفت شدند و مزايای بازنشستگی را از دست دادند، نسبت به پايان محاکمه و محکوميت اين دو ابراز خرسندی کرده اند. يکی از سخنگويان رئيس جمهور آمريکا، جورج بوش، نيز گفت که اين احکام اخطاری به ساير مجرمان عالم تجارت و بازرگانی است. تونی اسنو سخنگوی کاخ سفيد گفت: "دولت هرگز هيچ شکی باقی نگذاشته بود که فساد تجاری به هيچ وجه تحمل نخواهد شد." "وزارت دادگستری با شدت تمام در تعقيب کسانی که در فساد شرکت های تجاری و مالی دست دارند بوده است." سقوط آزاد ماجرای انرون از اکتبر 2001 يعنی زمانی که زيان های عظيم مالی خود را همزمان با سقوط آزاد سهامش اعلام کرد، همواره آشفته و سردرگم کننده بوده است. دو ماه بعد، درحالی که ادعاهای مربوط به تلاش انرون برای مخفی نگاه داشتن ضررهايش به تدريج پديدار می شد، اين شرکت اعلام ورشکستگی کرد. شرکت آرتور اندرسون، که کار حسابرسی انرون را به عهده داشت، پس از فروپاشی انرون منحل شد چرا که تلقی عمومی اين بود که در تخلفات حسابداری انرون دست داشته است. در پرونده ای جداگانه، کنت لی به خاطر چهار مورد اتهام کلاهبرداری بانکی با مجموع 75 ميليون دلار توسط يک قاضی فدرال محکوم شده است. دو مدير سابق انرون گفته اند خواستار تجديد نظر در اين احکام خواهند شد. پرونده انرون نقطه اوج يک رشته پرونده های پر سر و صدا در ارتباط با تخلفات در شرکت های تجاری بود. از جمله آنها محکوميت برنی اِبرز، مدير عامل شرکت "ورلد کام" به خاطر کلاهبرداری و توطئه، بود. اندرو فاستو، سرپرست کل امور مالی انرون، در سال 2004 در مقابل اتهاماتی که به وی وارد شده بود اقرار به گناه و موافقت کرد عليه روسای سابق خود در دادگاه شهادت دهد. وی 23 ميليون دلار جريمه پرداخت کرد و به 10 سال حبس محکوم شد. شمار متعدد ديگری از مقام های سابق انرون درحالی که بسياری از آنها در دادگاه های سراسر آمريکا اقرار به گناه کرده اند نيز در اين ارتباط محکوم شده اند. محاکمه پرتماشاچی محاکمه لی و اسکيلينگ در شهر هوستون ايالت تگزاس در پی چهار سال تحقيق توسط تيم ويژه ای در وزارت دادگستری که برای رسيدگی به پرونده انرون تشکيل شده بود صورت گرفت. اين محاکمه که باعث جلب توجه گسترده شده بود 15 هفته به طول انجاميد و در جريان آن 54 نفر از سوی وکلای مدافع و دادرسان برای ادای شهادت به دادگاه فراخوانده شدند. حکم در ششمين روز تامل هيات منصفه پشت درهای بسته به دست آمد. در مجموع، اسکيلينگ در 19 مورد از 28 مورد اتهامی که با آنها روبرو بود محکوم شده است. وی ممکن است حداکثر با 185 سال زندان روبرو شود. با اين حال کنت لی در تمامی شش مورد اتهام کلاهبرداری و توطئه که با آنها روبرو بود گناهکار شناخته شده است و ممکن است 45 سال حبس بگيرد. روسای انرون 'زيان های انبوه شرکت را مخفی می کردند' مدير ارشد امور مالی سابق شرکت انرون شهادت داده است که او در ايجاد شرکت هايی با هدف کمک به پنهان کردن ضررهای چند ميليون دلاری انرون نقش داشته است. اندرو فاستو در جريان محاکمه جفری اسکيلينگ و کنت لی، روسای سابق انرون، شهادت می داد. اين دو نفر اتهامات متعدد از جمله توطئه، کلاهبرداری و معاملات غيرقانونی درون سازمانی (insider trading) در ارتباط با فروپاشی سال 2001 اين شرکت معامله انرژی را رد می کنند. آقای فاستو قبلا در مقابل اتهام توطئه اقرار به گناه کرده و با مجازات 10 سال زندان روبروست تخفيف مجازات وقوف اندرو فاستو به کارکردهای درونی سيستم مالی شرکت انرون، او را به شاهدی کليدی برای دادستان ها بدل کرده است. آقای فاستو گفت که شرکت جعلی "ال جی ام" برای مخفی کردن زيان های انرون از چشم سرمايه گذاران و تحليلگران ايجاد شده بود. او گفت: "هدف ما باد کردن درآمدهايمان بود و فکر نمی کنم می خواستيم کسی بفهمد که چکار می کنيم." تخفيف مجازات وقوف اندرو فاستو به کارکردهای درونی سيستم مالی شرکت انرون، او را به شاهدی کليدی برای دادستان ها بدل کرده است. آقای فاستو گفت که شرکت جعلی "ال جی ام" برای مخفی کردن زيان های انرون از چشم سرمايه گذاران و تحليلگران ايجاد شده بود. او گفت: "هدف ما باد کردن درآمدهايمان بود و فکر نمی کنم می خواستيم کسی بفهمد که چکار می کنيم." دامنه تحقيقات انرون به کاخ سفيد رسيد .

رسوايي پارمالات

 

زنده باد اخلاق در تجارت » ، « زنده باد شرکت سالم »، اين فريادها که در جريان فوروم اقتصادي جهاني در داووس به گوش ميرسيدند ، بيانگر خواستي واحدند و آن همانا شکوفايي دوباره ي کاپيتاليسم بر مبناي شالوده ي سالم آنست. اين امر البته بسيار دشوار خواهد بود، چرا که درست در لحظه ي ابراز اين خواهشها ، فضاحت ماجراي پارمالا ت زبانزد خاص و عام شده بود. بنظر ميرسد که اين قضيه که بزرگترين رسوايي مالي اروپا از سال ١٩٤٥ تاکنون خوانده شده است، عواقبي مشابه رسوايي فاجعه بار انرون، دلال بزرگ انرژي ، در دسامبر ٢٠٠١ ، ببار آورد(١).

پارمالات نمونه ي بارزي از شکوفايي اقتصادي در چهارچوب پويش جهاني سازي ليبرالي است. يک شرکت کوچک فاميلي توزيع شير پاستوريزه که در سالهاي ١٩٦٠ در حوالي پارم در ايتاليا فعاليت خودرا آغاز کرد و به يمن کفايت بنيانگذار آن ، کاليستو تانزي،و سو بسيد هاي سخاوتمندانه ي اتحاديه ي ارو پا، توسعه يافت. پارمالا، از سال ١٩٧٤، جهاني شده و در برزيل و سپس ونزوئلا و اکوادور مستقر گشت. اين شرکت، شعب متعدد و نيز چندين شرکت واسطه اي، ابتدا در کشور هايي که تسهيلات مالياتي در اختيار شرکت ها مي گذارند ( جزيره ي مان، هلند، لوگزامبورگ، اتريش، مالت) و سپس در بهشت هاي مالياتي ( جزاير کايمان، جزاير ويرژ بريتانيا، جزاير آنتيل هلند) ايجاد نمود. پارمالات ، از سال ١٩٩٠ وارد بورس شده و بعنوان هفتمين گروه خصو صي ايتاليا مطرح گشت و مرتبه ي نخست جهاني را در بازار شير « قابل نگاهداري دراز مدت » کسب نمود. اين شرکت عظيم ٣٧٠٠٠ کارگر و کارمند در بيش از ٣٠ کشور جهان در استخدام خود داشت، و در آمد نا خالص آن در سال ٢٠٠٢ ، به ٦ ,٧ ميليارد يورو، يعني رقمي بالا تر از توليد نا خالص ملي کشور هايي چون پاراگوئه، بوليوي، آنگولا ويا سنگال...بالغ ميشد.

موفقيت عظيم پارمالات، ارباب آن، کاليستو تانزي را يکي از چهره هاي مطرح دستگاه حاکمه ي ايتاليا و عضو هيئت رئيسه ي Cofindustria ( اتحاديه ي اربابان ايتاليا) ساخته و سهام پارمالا به يکي از ارزش هاي مسلم بورس ميلان بدل گشت.

تا روز ١١ نوامبر ٢٠٠٣ همه چيز به خوبي پيش ميرفت. در اين روز بود که سرمايه گذاري مبلغي بالغ بر ٥٠٠ ميليون يورو در شرکت Epicurum که مقر آن در جزاير کايمان است، سوء ظن مأ مورين مالياتي ايتاليا را بر انگيخت. آژانس Standard & poors بلافاصله مرتبه ي سهام پارمالا را در رده بندي خود پائين آورد و ارزش سهام آن به شدت تنزل کرد. در همان زمان کميسيون نظارت بر معاملات بورس از اين شرکت خواست تا در رابطه با چگونگي باز پرداخت قروضي که موعد شان پايان سال ٢٠٠٣ بود، توضيح دهد. اين امر موجبات نگراني سهامداران و بستانکاران شرکت را فراهم آورد. هيئت رئيسه ي پارمالات براي اطمينان بخشيدن به سهامداران، اعلام داشت که سرمايه اي بالغ بر ٩٥, ٣ ميليارد يورو در يکي از شعب بانک آمريکا در جزاير کايمان در اختيار دارد و سندي از جانب بانک مذکورمبني بر صحت وجود اين وجوه ارائه داد. بدين ترتيب رؤ ساي شرکت به قمار ي خطرناک دست زدند، بدين معنا که يا حسابشان صاف ميشد و يا دو برابر مي باختند. يا اوضاع به روال سابق برگشته و خيال همه آسوده ميشد و ارزش سهام بالا ميرفت ، يا بي اعتمادي ادامه يافته و شرکت در آستانه ي ور شکستکي قرار مي گرفت.

در اين لحظه ي سرنوشت ساز، در حاليکه بنظر ميرسيد که قائله خاتمه يافته است، ضربه ي کاري ديگري به گروه وارد آمد. روز ١٩ دسامبر بانک آمريکا اعلام داشت که سندي که شرکت پارمالا براي اثبات وجود ٩٥, ٣ ميليارد يورو در همه جا به نمايش مي گذارد، در واقع... جعليست! سندي با آرم غير دقيق که به شکل ناشيانه اي جعل و «اسکن» شده است! در پي اين افشاگري، ارزش سهام به شدت نزول مي کندو ظرف چند روز ديگر تقريبآ بي ارزش مي شود. بيش از ٠٠٠ ١١٥ از سهامداران و پس انداز کنندگان خرده پا خود را مغبون و برخي کاملآ خانه خراب مي يابند. رسوايي آغاز مي شود. بزودي افشاء ميشود که قروض پارمالات در واقع به ١١ ميليارد يورو بالغ شده ! و همچون رسوائي هاي انرون ، تيکو ، وورلد کام و آهولد، اين امر آگا هانه از سالها پيش ، طي روندي متقلبانه بر اساس اختلاس، حساب سازي و دستکاري اسناد، سود دهي کاذب و اهرام پيچيده اي متشکل از شرکت هاي تو در تو ي Of shore که رد يابي سرما يه ها و بررسي حسابها را عملآغير ممکن مي سا زد، پنهان نگاه داشته شده است. اين کلاهبرداري مدتها بطور پيوسته و پنهان ادامه پيدا مي کند تا جايي که بعنوان مثال دوچ بانک، اندکي قبل از ماجرا،, ١ ٥ % سهام پارمالا را خريداري کرد، و صاحبنظران بازار بورس خريد سهام آنرا اکيدآ توصيه مي کردند ( "Strong buy" ) ... کابينه هاي تحليل و حسابرسي معتبري مانند Grant Thornon و Deliotte & Touche، و بانک هاي بزرگي چونCitygroup به همدستي در اين رسوايي متهم شده اند. و زيانمندي بهشت هاي مالياتي بار ديگر بر سر زبانها ست (٢). ماجرا ابعادي جهاني يافته است.

پس از ورشکستگي شرکت انرون، هواخواهان جهاني شدن ليبرالي ادعا مي کردند که ديگر دوران اربابان اوباش و شرکت هاي شياد بسر آمده است و در نهايت اين ماجرا خالي از فايده نبوده است چرا که به نوعي اسباب اصلاح سيستم کنوني را فراهم آورده است. رسوايي پارمالا ت عکس اين قضيه را ثابت مي کند.

پاورقي ها:

١) ورشکستگي شرکت انرون ، در پي دستکاري حسابداري، اخراج ٥٦٠٠ نفر و ناپديد شدن ٦٨ ميليارد دلار سرمايه را با خود به همراه داشته است.

٢) در اين رابطه رجوع شود به کتاب پير بوشه، « تمرکز شرکت هاي چند مليتي و تحول دولت »، انتشارات CNRS، پاريس، ٢٠٠٣ .

این مقاله از نشریه لوموند دیپلماتیک نقل شده است

« اصول حاكميت شركتي»

 

« اصول حاكميت شركتي»

فصل اول (تعاريف)

ماده (1) : تعاريف اصطلاحات به كار رفته در اين اصول حاكميت شركتي به شرح زير است:

1/1: مدير مستقل: به مديري گفته مي‌شود كه

الف) منصوب سهامدار عمده در مجمع يا نماينده او نباشد.ب) منصوب گروهي از سهامداران كه در مجمع اتحاد بيش از 50 درصد از حاضران را تشكيل مي‌دهند يا نماينده او نباشد.ج) ارتباط تجاري مستقيم يا غيرمستقيم با شركت اصلي و شركت تابعه نداشته باشد.د) بيش از سه دوره عضويت هيات مديره شركت نبوده باشد.ه) هيچ گونه مسووليت اجرايي در شركت نداشته باشد.

2/1: مدير غير موظف: عضو پاره وقت هيات مديره است كه فاقد مسووليت اجرايي مي‌باشد.

3/1: سهامدار اقليت: شخصي است كه در اتحاد سهامدار عمده نبوده و بيش از يك در هزار سهام را در اختيار نداشته باشد.

4/1: سهامدار جزء: شخصي است كه در اتحاد سهامدار عمده نبوده و كمتر از يك در هزار سهام را در اختيار داشته باشد.

5/1: كنترل: عبارت است از اختيار سياستگذاري و هدايت عمليات مالي و اجرايي يك واحد تجاري به منظور كسب منافع اقتصادي از فعاليت‌هاي آن است.

6/1: امين سهام: موسسه‌اي است كه مجوز ارائه خدمات سهام را از سازمان بورس اوراق بهادار اخذ كرده است. خدمات سهام عبارتند از: نگهداري اوراق سهام، وجوه نقد و اوراق مشاركت متعلق به مشتريان، اخذ سود، سهام جايزه و حق تقدم و ساير منافع سهامدار از شركت، پذيره‌نويسي سهام، شركت در مجامع، خريد و فروش و اداره سبد سهام و نظاير آن.

7/1: شركت‌هاي بزرگ: بيست شركت اول بورس بر اساس ارزش بازاري سهام آنها مي‌باشد و يا حسب مورد ارزش بازاري سهام آنها بيش از يك درصد كل ارزش بازاري سهام باشد.

8/1: دارندگان اطلاعات نهاني: افراد مشروحه در بند (8) ماده (1) آيين‌نامه افشاي اطلاعات شركت‌هاي پذيرفته در بورس.

9/1: شركت اصلي: شركتي است كه داراي يك يا چند شركت تابعه باشد.

10/1: شركت تابعه: شركتي است كه اكثريت سهام حاضر در مجمع آن مستقيم يا غير مستقيم متعلق به شركت اصلي باشد و يا به هر شكل اكثريت اعضاي هيات مديره آن را انتخاب كند.

11/1: اشخاص وابسته: عبارتند از:

الف) اشخاص موضوع ماده (129) قانون تجارت. ب)كليه اقرباي طبقه اول سببي و نسبي (مطابق ماده 862 قانون مدني) اعضاي هيات مديره و مدير عامل، اعضاي هيات عامل و جانشين يا قائم مقام هر يك از ايشان، مديران ارشد شركت.ج)اشخاص حقيقي يا حقوقي كه به هر دليل مي‌توانند مستقيم يا غير مستقيم شركت را كنترل نمايند.د)شركت‌هايي كه حداقل بيست درصد از حق راي آنها مستقيم يا غير مستقيم در اختيار اشخاص بندهاي (الف تا ج) مذكور باشد.

فصل دوم (هيات مديره)

ماده (2): رياست هيات مديره و مديريت عامل شركت نبايد بر عهده يك شخص واحد (حتي نماينده اشخاص حقوقي عضو هيات مديره) باشد. وظايف، اختيارات و مسووليت‌هاي رييس هيات مديره و مديرعامل بايد به طوري صريح و روشن مشخص شده و هيچ گونه تداخلي با يكديگر نداشته باشند.

ماده (3): اكثريت اعضاي هيات مديره، بايستي از مديران غير موظف باشند. موظف شدن اعضاي هيات مديره با تصويب هيات مديره مي‌باشد و مدير ذي‌نفع در اين مورد حق راي ندارد. در تركيب هيات مديره بايستي يك نفر عضو مالي غير موظف كه حداقل داراي مدرك كارشناسي در يكي از رشته‌هاي حسابداري، مالي و مديريت بوده عضويت داشته باشد. عضو مذكور مسووليت كميته حسابرسي را بر عهده خواهد داشت.

ماده (4): تعداد اعضاي هيات مديره بايد به گونه‌اي باشد كه امكان انجام بحث‌هاي سودمند و تصميم‌گيري منطقي پيرامون امور شركت فراهم شود. در شركت‌هاي بزرگ، تعداد اعضاي هيات مديره حداقل هفت نفر خواهد بود.

ماده (5): حداقل دو نفر از اعضاي هيات مديره بايد از مديران مستقل باشند.

ماده (6): اعضاي هيات مديره موظف، نمي‌توانند در شركت ديگري مدير عامل يا عضو هيات مديره موظف باشند. حداكثر تعداد عضويت اعضاي غير موظف هيات مديره در ساير شركت‌ها، پنج شركت مي‌باشد.

ماده (7): هيات مديره بايستي حداقل يك نفر شخص حقيقي را به عنوان مدير عامل انتخاب نمايد. در صورتي كه هيات مديره دو نفر يا بيشتر را به عنوان مدير عامل منصوب نمايد، بايستي موارد زير اجرا شود:

الف) هيات عامل با حضور مديران عامل و تركيبي كه هيات مديره مشخص مي‌كند تشكيل و هماهنگي امور شركت را انجام مي‌دهد. اعضاي مستقل هيات مديره عضو هيات عامل خواهند بود. ب) وظايف هيات عامل مشخص و منتشر شود به طوري كه تداخل مسووليت و اختيارات موجود نداشته باشد و هر كدام نسبت به وظيفه خود پاسخگو باشند.ج) يكي از مديران عامل به انتخاب هيات مديره به عنوان رييس هيات عامل وظيفه ارتباط و پاسخگويي نسبت به سازمان بورس اوراق بهادار را بر عهده خواهد داشت كه بايد از اختيارات لازم برخوردار باشد.

ماده (8): هيات مديره بايستي داراي يك دبيرخانه باشد كه مسووليت اجرايي تشكيل هيات مديره، جمع‌آوري اطلاعات و انجام امور كارشناسي مورد درخواست اعضاي هيات مديره و حصول اطمينان از انجام تكاليف قانوني هيات مديره را به عهده دارد.

1/8 : رياست دبيرخانه به عهده دبير هيات مديره است كه با پيشنهاد رييس هيات مديره و تصويب هيات مديره منصوب و زير نظر رييس هيات مديره انجام وظيفه مي‌نمايد.

2/8 : دبير هيات مديره در جلسات هيات مديره حضور يافته و مسوول تدوين مذاكرات و مصوبات هيات مديره و هماهنگي و تنقيح مصوبات است.

3/8 : مدير عامل موظف است اطلاعات مورد تقاضاي دبير را تهيه و در اختيار وي قرار دهد.

4/8 : تشكيلات و ساير مقررات دبيرخانه با پيشنهاد دبير و تصويب هيات مديره، اجرايي خواهد شد.

5/8 : دبيرخانه موظف است گزارش مستمري از اجراي مصوبات تهيه و به هيات مديره ارائه نمايد.

ماده (9): جلسات هيات مديره بايد حداقل ماهانه يك بار برگزار شود. حد نصاب تشكيل جلسات و نحوه تصميم‌گيري بايد در اساسنامه شركت ذكر شده باشد.

ماده (10): هيات مديره بايد اطلاعات مربوط به تعداد جلسات طي سال، تعداد جلسات حضور هر كدام از اعضا، ارزيابي عملكرد شركت، عملكرد هيات مديره و ويژگي‌هاي هر يك از اعضاي هيات مديره را در گزارش سالانه منتشر كند.

ماده (11): هيات مديره به منظور انجام امور مهم شركت از قبيل معاملات عمده، سرمايه‌گذاري‌ها، حسابرسي‌ داخلي و انتصابات، كميته‌هاي فرعي با حضور برخي از اعضا و مشاوران خارج از شركت تشكيل مي‌دهد. كميته‌هاي حسابرسي و انتصابات الزامي بوده و ساير كميته‌ها به تشخيص هيات مديره تشكيل خواهد شد. موارد مرتبط با كميته‌ها پس از قرائت نظر كميته در هيات مديره تصميم‌گيري مي‌شود. شرح وظايف و اختيارات كميته‌هاي فرعي توسط هيات مديره تعيين خواهد شد.

ماده (12): اعضاي هيات مديره نبايد از اطلاعات نهاني و محرمانه به نفع خود يا ديگران (شامل اشخاص وابسته) بهره‌برداري نمايند. همچنين هيات مديره بايد تمهيدات لازم را به منظور حصول اطمينان از عدم خروج اطلاعات محرمانه شركت توسط كاركنان اتخاذ نمايد.

ماده (13): اعضاي هيات مديره، مدير عامل، حسابرس مستقل و بازرس قانوني شركت مكلف هستند همزمان با پذيرش مسووليت در شركت، مشخصات كامل خود و اقرباي درجه اول سببي و نسبي (مطابق ماده 862 قانون مدني) را در فرمي كه سازمان بورس و اوراق بهادار ارائه خواهد نمود، به اين سازمان اعلام نمايند.

ماده (14): هيات مديره بايد با اتخاذ رويه‌هاي مناسب در چارچوب قوانين و مقررات موجود، حقوق سهامداران را كه شامل موارد زير است، حفظ نمايد:

1/14: حضور و اعطاي راي در مجمع عمومي سهامداران‌

2/14: دسترسي به موقع و منظم به اطلاعات شركت‌

3/14: كسب و ثبت مالكيت سهام‌

4/14: نقل و انتقال سهام‌

5/14: سهيم بودن در منافع شركت‌

6/14: اعلام به‌موقع سود سهام از طريق ارسال صورت جلسات به سهامداران.

ماده (15) : هيات مديره بايد با همه سهامداران رفتاري يكسان داشته باشد به‌گونه‌اي كه:

1/15:فرآيندها و رويه‌هاي برگزاري مجامع عمومي براي همه سهامداران امكان عمل يكسان فراهم سازد.

2/15:اطلاعات دقيق و كامل درباره شركت در اختيار همه سهامداران قرار گيرد.

3/15:دارندگان اطلاعات نهاني شركت نتوانند با استفاده از اين اطلاعات به داد و ستد اوراق بهادار شركت بپردازند. در اين راستا شركت بايد از ساز و كار موثر كنترل داخلي براي نظارت و جلوگيري از انجام چنين معاملاتي استفاده كند و در صورت كشف مواردي از داد و ستد متكي به اطلاعات نهاني، مراتب از طريق ابزار مناسب به اطلاع سهامداران رسانده شود.

ماده(16): دستور جلسات هيات مديره با پيشنهاد هر كدام از اعضا و اولويت طرح آن با نظر رييس هيات مديره خواهد بود مگر آنكه دو نفر از اعضاي هيات مديره به صورت مشترك نظر ديگري در خصوص اولويت‌ها ارائه كنند كه در اين شرايط مطابق نظر آنها اقدام مي‌شود.

ماده (17): اتخاذ تصميم در موارد زير راسا توسط هيات مديره انجام مي‌شود و قابل واگذاري به غير نيست:

1/17:انتخاب مدير عامل و مديران اصلي شركت و اعضاي هيات مديره شركت‌‌هاي تابعه، تعيين حقوق و مزايا و پاداش و اختيارات آنها، نظارت بر عملكرد و در صورت لزوم جايگزين كردن آنها و نظارت بر فرآيند جايگزيني.

2/17:برطرف ساختن تضاد منافع بالقوه ما بين مديريت، هيات مديره و سهامداران تشخيص تضاد و منافع با هر يك از اعضاي هيات مديره خواهد بود.

3/17:بررسي و تصويب سياست‌‌ها، آيين نامه‌ها و مقررات داخلي شركت.

4/17:بررسي و تصويب معاملات عمده شركت با اشخاص وابسته كه در اين مورد مدير مرتبط حق راي ندارد. معاملات عمده را آيين‌نامه‌اي كه به تصويب هيات مديره مي‌رسد، معين مي‌‌كند.

5/17:خريد و فروش دارايي ثابت و سرمايه‌گذاري‌ها و استقراض از منابع غير بانكي.

6/17: تعيين قيمت و شرايط فروش اموال و محصولات اصلي و روش تعيين قيمت ساير دارايي‌ها.

7/17:تاييد اطلاعات ارائه شده به سازمان بورس اوراق بهادار.

ماده (18): هيات مديره بايد سيستم كنترل داخلي مناسب براي حفاظت از دارايي‌ها، گزارش گيري مناسب و رعايت قوانين و مقررات برقرار كند.

ماده (19): هيات مديره بايد حداقل به طور سالانه سيستم كنترل داخلي را بررسي و گزارش آن را به سهامداران ارائه كند. در مورد شركت‌‌هاي بزرگ اين بررسي بايد توسط حسابرس مستقل انجام شود.

ماده (20): هيات مديره بايد يك كميته حسابرسي متشكل از اكثريت اعضاي غير موظف هيات مديره تشكيل دهد به طوري كه حداقل يك نفر از اعضاي اين كميته داراي دانش و تجربه مالي باشد. واحد حسابرسي زير نظر كميته حسابرسي فعاليت مي‌كند.

ماده (21): هيات مديره بايد وظيفه كميته حسابرسي را به طور مكتوب مشخص نمايد به گونه‌اي كه حداقل در برگيرنده موارد زير باشد:

1/21:نظارت بر درستي گزارش‌هاي سالانه و ميان دوره‌اي و ساير اعلاميه‌هاي رسمي مربوط به عملكرد مالي شركت.

2/21:نظارت بر انتخاب و تغيير رويه‌هاي حسابداري توسط مديريت در چارچوب استانداردهاي حسابداري مالي.

3/21:بررسي برآوردهاي عمده انجام شده توسط مديريت براي تهيه گزارشات سالانه و ميان دوره‌اي، پيشنهاد به مجمع براي انتخاب، حفظ يا تغيير حسابرس مستقل و همچنين شرايط قرارداد حسابرسي مستقل.

4/21:كسب اطمينان در زمينه استقلال حسابرس و اثربخشي فرآيند حسابرسي مستقل در چارچوب آيين رفتار حرفه‌اي حسابرسان مستقل و استانداردهاي حسابرسي.

5/21:كسب اطمينان از عدم انجام خدمات غير حسابرسي توسط حسابرسان مستقل شركت با توجه به آيين رفتار حرفه‌اي حسابرسان مستقل.

6/21: حصول اطمينان از برقراري سيستم كنترل داخلي مناسب.

7/21:نظارت بر عملكرد حسابرسان داخلي و حصول اطمينان از اثربخشي حسابرسي داخلي.

8/21:انتصاب و بركناري مدير حسابرسي داخلي.

9/21:حصول اطمينان از وجود آيين‌نامه مكتوب در مورد ارزش‌هاي اخلاقي (منشور اخلاقي شركت) و پايبندي به آن توسط مديريت اجرايي.

10/21:بررسي معاملات با اشخاص وابسته.

11/21:بررسي سياست‌‌هاي مديريت ريسك و چگونگي شناسايي و رويارويي با آن خطرات.

12/21:اطمينان از دسترسي كامل حسابرسان مستقل و داخلي به اطلاعات و اسناد و مدارك لازم.

13/21:برقراري ارتباط هيات مديره با حسابرسان داخلي و مستقل

فصل سوم (مجمع عمومي)

ماده (22) : در انتخابات هيات رييسه مجامع محدوديت‌هاي زير اعمال مي‌شود:

1/22: سهامدار عمده حداكثر يك نفر از اعضاي هيات رييسه را انتخاب مي‌كند.

2/22‌: يك نفر از اعضاي هيات رييسه از ميان سهامداران اقليت و با اكثريت راي آنها انتخاب مي‌شود.

3/22‌: يك نفر از نظارت هيات رييسه سهامداران جزء حاضر در مجمع و با راي اكثريت آنها انتخاب مي‌شود.

4/22: پاداش هر يك از اعضاي هيات مديره مورد تصويب مجمع قرار مي‌‌گيرد.

ماده (23) : هيات مديره موظف است قبل از تشكيل مجمع، مالكيت و يا وكالت حاضرين در مجمع را بررسي و تاييد نمايد.

ماده (24) : نمايندگي اشخاص حقوقي در مجمع، از طريق مكاتبه رسمي شركت معتبر خواهد بود.

ماده (25) : گزارشات هيات مديره به مجمع و گزارش بازرسي قانوني و حسابرسي مستقل، قبل از برگزاري مجمع از طريق پايگاه اينترنتي به صورت دايم در اختيار عموم قرار داده خواهد شد.

ماده (26) : صورت‌هاي مالي اساسي يكي ديگر از روزنامه‌هاي كثير‌الانتشار كشور حداكثر تا 10 روز بعد از تشكيل مجمع آگهي شود.

ماده (27) : اكثريت اعضاي هيات مديره بايد در روز برگزاري مجامع در جلسه حاضر باشند و در غير اين صورت، دلايل عدم حضور خود را كتبا به مجمع اعلام و به اطلاع سهامداران برسانند.

ماده (28) : سهامداران بايستي از امكان اعمال راي حضوري و يا غيابي (صرفا از طريق وكالت رسمي و يا وكالت به امين سهام) برخوردار باشند.

ماده (29) : فرصت كافي و منطقي جهت پرسش سهامداران از هيات مديره بايد فراهم باشد.

ماده (30) : حق حضور اعضاي غير موظف هيات مديره در مجمع عمومي تعيين مي‌شود.

فصل چهارم (پاسخگويي و افشاي اطلاعات)

ماده (31) : هيات مديره مكلف است براي ارائه اطلاعات شفاف و معتبر، حداقل اطلاعات اشاره شده در اين فصل را مطابق ضوابط تعيين شده در آيين‌نامه افشاي اطلاعات شركت‌هاي پذيرفته شده در بورس، ارائه نمايد:

1/31: گزارشات سالانه و ميان دوره‌اي.

2/31:اطلاعات مربوط به دارندگان اطلاعات نهاني موضوع مواد 14 تا 16 آيين‌نامه مذكور. در مورد شركت‌هاي پذيرفته شده در بورس كه قسمتي از سهام آن در مالكيت مستقيم و غير‌مستقيم دولت بوده و در مرحله واگذاري طبق مقررات مربوطه قرار دارند و سهام آنها از طرف سازمان خصوصي سازي يا دستگاه ذي‌ربط واگذار مي‌شود. مديران و مسوولان شاغل در تصميم‌گيري واگذاري سهام مزبور، از جمله افراد داراي اطلاعات نهاني محسوب مي‌شوند.

ماده (32) : اطلاعات مربوط به معاملات سهام متعلق به اعضاي هيات مديره، مديران اجرايي و وابستگان و اقرباي سببي و نسبي( مطابق ماده 862 قانون مدني) در پايان هر ماه از طريق سايت اينترنتي شركت و سايت اطلاعاتي سازمان بورس اوراق بهادار.

ماده (33) : گزارش سالانه كه وضعيت گذشته و كنوني و چشم‌انداز آتي شركت را بيان مي‌كند بايد حداقل در برگيرنده موارد زير باشد:

1/33: اطلاعات كلي مربوط به ساختار سازماني، محصولات، منابع انساني، مسووليت‌هاي اجتماعي و زيست‌محيطي شركت.

2/33: تجزيه و تحليل عمليات شامل تجزيه و تحليل بخشهاي مختلف عمليات، شرايط رقابتي، ساختار مديريت، مقايسه اهداف با نتايج عمليات، تحقيق و توسعه، خطرات تهديدكننده، قراردادهاي مهم و چشم‌انداز آتي.

3/33: خلاصه اطلاعات مالي 5 ساله.

4/33: صورت‌هاي مالي تهيه شده بر اساس استانداردهاي حسابداري همراه با گزارش حسابرسي مستقل و بازرس قانوني.

5/33: اطلاعات مربوط به حفظ محيط زيست شامل ميزان توليد گازهاي آلوده‌كننده و كاهش آن، ميزان توليد زباله‌هاي جامد و بازيافت آن و ميزان مصرف و صرفه‌جويي در انرژي.

6/33: اطلاعات مربوط به رعايت اصول حاكميت شركتي از جمله عملكرد كميته حسابرسي.

7/33: مشخصات اعضاي هيات مديره.

ماده (34) : هيات مديره شركت‌هاي پذيرفته شده در بورس بايد اطلاعات موضوع اين فصل را علاوه بر ارائه به سازمان بورس اوراق بهادار، در سايت اينترنتي خود نيز قرار دهند. در اطلاع‌رساني شفاف و كامل به سازمان بورس اوراق بهادار، مديرعامل و اعضاي هيات مديره مسووليت مشترك دارند. اين اطلاعات و مبناي تهيه آنها بايستي به تصويب هيات مديره برسد.

ماده (35) : نام و مشخصات كامل اعضاي هيات مديره و مديرعامل، موظف يا غيرموظف بودن آنها، مستقل يا غيرمستقل بودن آنها، ميزان مالكيت سهام آنها در شركت، عضويت در هيات مديره ساير شركت‌ها و همچنين كليه دريافت‌هاي آنان شامل حقوق و مزايا، اضافه‌كاري، ماموريت (داخلي و خارجي)، وام و پاداش در صورت وجود بايد در يك بند جداگانه در گزارش سالانه افشا گردد.

ماده (36) : معاملات عمده با اشخاص ثالث كه عبارت است از: عمليات خريد مواد، كالا، اقلام دارايي، خدمات تكنولوژي و همچنين فروش كالاها و خدمات به ميزان قابل توجه به افراد وابسته.

فصل پنجم (تخلف و مجازات)

ماده (37) : در صورت تخلف هر يك از افراد و شركت‌ها در مورد عدم رعايت مقررات مندرج در اين اصول حاكميت شركتي و احراز تخلف از طرف سازمان بورس اوراق بهادار، حسب تخلف و تكرار آن:

الف) مورد تذكر كتبي واقع مي‌شود.

ب) درجه اعتباري آنها تقليل مي‌يابد.

ج) براي مدت حداقل شش ماه از فعاليت در شركت‌هاي پذيرفته شده در بورس منع مي‌شوند.

د) در سايت اينترنتي سازمان بورس اوراق بهادار معرفي مي‌شوند.

ماده (38): شركت‌هاي موجود در بورس بايستي حداكثر ظرف مدت شش ماه ضوابط و شرايط خود را با اين اصول حاكميت شركتي تطبيق دهند و در غير اين صورت مجوز فعاليت آنها در بورس لغو خواهد شد.

متن كامل ويرايش نهايي پيش نويس

اصول و نظام راهبري شركت‌هاي بورسي

«اصول و نظام راهبري»


فصل اول ( تعاريف )
ماده 1: تعاريف و اصطلاحات به كار رفته در اين آيين‌نامه به شرح زير است:
1-1 -
مدير مستقل: به مديري گفته مي‌شود كه:
الف) منصوب سهامدار عمده يا نماينده او در مجمع نباشد.
ب) منصوب گروهي از سهامداران نباشد كه از طريق ائتلاف آنها در مجمع، اكثريت اعضاي هيات‌مديره تعيين مي‌شود.
ج) ارتباط تجاري مستقيم يا غيرمستقيم با شركت اصلي و شركت‌هاي فرعي و وابسته آن نداشته باشد.
د) بيش از سه دوره عضو هيات‌مديره شركت نبوده باشد.
هـ) در استخدام شركت اصلي يا شركت‌هاي فرعي و وابسته آن نباشد.

2-1 - مدير غيرموظف: عضو پاره‌وقت هيات‌مديره است كه فاقد مسووليت اجرايي در شركت مي‌باشد.
3-1 -
سهامدار جزء: سهامداري است كه نتواند به طور مستقل يك عضو هيات‌مديره را منصوب كند.
4-1 -
كنترل:‌ عبارت است از توان هدايت سياست‌هاي مالي و عملياتي واحد تجاري به منظور كسب منافع اقتصادي از فعاليت آن.
5-1 -
نفوذ قابل ملاحظه: عبارت است از توانايي مشاركت در تصميم‌گيري‌هاي مربوط به سياست‌هاي مالي و عملياتي واحد تجاري، ولي نه در حد كنترل سياست‌هاي مزبور.
6-1 -
امين اوراق بهادار: شخص حقوقي است كه مجوز ارائه خدمات اوراق بهادار را از سازمان بورس و اوراق بهادار اخذ كرده است.
7-1 -
خدمات اوراق بهادار: عبارت است از نگهداري اوراق بهادار، وجوه نقد متعلق به مشتريان، اخذ سود، سهام جايزه و حق تقدم و ساير منافع اوراق بهادار، پذيره‌نويسي سهام، شركت در مجامع، خريد و فروش و اداره سبد سهام و نظاير آن.
8-1 -
سهامدار عمده: سهامداري است كه به طور مستقل بتواند حداقل يك عضو هيات‌مديره را منصوب كند.
9-1 -
شركت‌هاي بزرگ: شركت‌هايي است كه ارزش بازار سهام آنها بيش از يك‌درصد كل ارزش بازار سهام باشد.
10-1 -
دارندگان اطلاعات نهاني: افرادي هستند كه در ماده 46 قانون بازار اوراق بهادار جمهوري اسلامي ايران (مصوب آذرماه 1384) از آنها نام برده شده است.
11-1 -
شركت اصلي: شركتي است كه داراي يك يا چند شركت فرعي باشد.
12-1 -
شركت فرعي: شركتي است كه تحت كنترل شركت اصلي باشد.
13-1 -
شركت وابسته: عبارت است از يك واحد سرمايه‌پذير كه واحد سرمايه‌گذار در آن نفوذ قابل ملاحظه دارد، اما واحد تجاري فرعي يا مشاركت خاص واحد سرمايه‌گذار نيست.
14-1 -
اشخاص وابسته: يك شخص در صورتي وابسته به واحد تجاري است كه:
الف) به طور مستقيم يا غيرمستقيم از طريق يك يا چند واسطه:
1 -
واحد تجاري را كنترل كند، يا توسط واحد تجاري كنترل شود، يا با‌آن تحت كنترل مشتركي قرار داشته باشد (شامل واحدهاي تجاري اصلي، واحدهاي فرعي و واحدهاي فرعي هم گروه).
2 -
در واحد تجاري نفوذ قابل ملاحظه داشت باشد، يا 3- بر واحد تجاري كنترل مشترك داشته باشد.
ب) طبق تعريف استاندارد حسابدراي شماره 20 با عنوان «حسابداري سرمايه‌گذاري در واحدهاي تجاري وابسته»، واحد تجاري وابسته آن واحد تجاري باشد.
ج) طبق تعريف استاندارد حسابداري شماره 23 با عنوان «حسابداري مشاركت‌هاي خاص» مشاركت خاصي باشد كه واحد تجاري در آن شريك خاص است.
د) از مديران اصلي واحد تجاري يا واحد اصلي باشد.
هـ) از وابستگان اشخاص اشاره شده در بندهاي «الف»يا «د» فوق باشد.
و) واحد تجاري باشد كه توسط اشخاص اشاره شده در بندهاي «د» و «هـ» كنترل مي‌شود يا تحت نفوذ قابل ملاحظه آنان است و يا اينكه سهم قابل ملاحظه‌اي از حق راي به طور مستقيم يا غيرمستقيم در اختيار اين اشخاص است.
ز) صندوق بازنشستگي خاص كاركنان واحدتجاري يا واحد تجاري وابسته به آن باشد.
15-1 -
وابستگان: وابستگان نسبي و سببي كه انتظار مي‌رود در معامله با واحد تجاري، وي را تحت نفوذ قرار دهند يا تحت نفوذ وي واقع شوند كه معمولا شامل وابستگان نسبي طبقه اول تا سوم و وابستگان سببي طبقه اول است.
16-1 -
مديران اصلي: اشخاصي كه اختيار و مسووليت‌ برنامه‌ريزي، رهبري و كنترل فعاليت‌هاي واحد تجاري را به طور مستقيم يا غيرمستقيم بر عهده دارند و شامل مديران موظف و غيرموظف واحد تجاري مي‌باشند.


فصل دوم ( هيات‌مديره ) :

ماده 2: شركت بايد داراي هيات‌مديره‌اي كارآمد، منطبق با ويژگي‌هاي مطرح شده در مواد 4 تا 8 ذيل باشد و مسووليت‌هاي هيات‌مديره و مديران اجرايي بايد به‌گونه‌اي شفاف تفكيك و مشخص شود.
ماده 3: رييس هيات‌مديره و مديرعامل شركت نبايد شخص واحدي باشد. وظايف، اختيارات و مسووليت‌هاي رييس هيات‌مديره و مديرعامل بايد به طور صريح و روشن مشخص شود و هيچ‌گونه تداخلي با يكديگر نداشته باشند.
ماده 4: تعداد و تركيب اعضاي هيات‌مديره بايد به‌گونه‌اي باشد كه تحليل و بررسي وجوه مختلف موضوع شركت را براي تصميم‌گيري منطقي امكان‌پذير سازد. در شركت‌هاي بزرگ تعداد اعضاي هيات‌مديره حداقل 7 نفر مي‌باشد.
ماده 5: اكثريت اعضاي هيات‌مديره از مديران غيرموظف باشند. موظف شدن اعضاي هيات‌مديره با تصويب هيات‌مديره مي‌باشد و مدير ذي‌نفع در اين مورد حق راي ندارد. در تركيب هيات‌مديره بايد حداقل يك عضو مالي غيرموظف و مسلط به گزارش‌گري مالي عضويت داشته باشد.
ماده 6: در شركت‌هاي بزرگ حداقل دو نفر و در ساير شركت‌ها حداقل يك نفر از اعضاي هيات‌مديره بايد از مديران مستقل باشد.
ماده 7: اعضاي موظف هيات‌مديره نمي‌توانند در شركت ديگر مديرعامل يا عضو موظف هيات‌مديره باشند. اما مي‌توانند حداكثر در هيات‌مديره 3 شركت عضو غير موظف باشند. اعضاي غيرموظف هيات‌مديره مي‌توانند حداكثر در هيات‌مديره چهار شركت ديگر عضو غيرموظف باشند.
ماده 8: هيات‌مديره بايد دبيرخانه‌اي داشته باشد كه مسووليت اجرايي تشكيل جلسات هيات‌مديره، جمع‌آوري اطلاعات، انجام امور كارشناسي مورد درخواست اعضاي هيات‌مديره و حصول اطمينان از انجام تكاليف قانوني هيات‌مديره را بر عهده گيرد.
1-8 -
رياست دبيرخانه بر عهد دبير هيات‌مديره است كه با پيشنهاد رييس هيات‌مديره و تصويب هيات‌مديره و زير نظر رييس هيات‌مديره انجام وظيفه مي‌كند.
2-8 -
دبير هيات‌مديره در جلسات هيات‌مديره حضور مي‌يابد و مسوول تدوين مذاكرات و مصوبات هيات‌مديره، اعلام آنها، كسب اطلاعات در مورد اجراي آنها و گزارش نتايج دريافتي به هيات‌مديره است.
3-8 -
مديرعامل موظف است اطلاعات مورد تقاضاي هيات‌مديره را كه توسط دبير اعلام شود، تهيه و در اختيار وي قرار دهد.
4-8 -
تشكيلات و آيين‌نامه‌هاي مورد نياز دبيرخانه با پيشنهاد دبير و تصويب هيات‌مديره اجرايي مي‌شود.
5-8 -
دبيرخانه موظف است گزارش‌هاي مربوط به نحوه اجراي مصوبات را براساس نظر هيات‌مديره تهيه و به آنها ارائه كند.
ماده 9: نشست‌هاي هيات‌مديره بايد حداقل يك بار در ماه برگزار شود. ثبت نظرات مخالف در صورت جلسات الزامي است.
ماده 10: هيات‌مديره بايد در گزارش سالانه، اطلاعات مربوط به تعداد جلسات، تعداد جلسات حضور هر كدام از اعضا و مختصري از سوابق تجربي و تحصيلي مديرعامل و اعضاي هيات‌مديره را منتشر كند.
ماده 11: هيات‌مديره به منظور انجام امور شركت از قبيل معاملات عمده، سرمايه‌گذاري‌ها، حسابرسي داخلي و انتصابات، كميته‌هاي فرعي‌اي با حضور برخي از اعضا و مشاوران خارج از شركت تشكيل مي‌دهد. كميته‌هاي حسابرسي و انتصابات الزامي بوده و ساير كميته‌ها به تشخيص هيات‌مديره تشكيل خواهد شد. موارد مرتبط با كميته‌ها پس از قرائت نظر كميته در هيات‌مديره تصميم‌گيري مي‌شود. شرح وظايف و اختيارات كميته‌هاي فرعي توسط هيات‌مديره تعيين خواهد شد.
ماده 12: اعضاي هيات‌مديره و مديرعامل شركت مكلف‌اند همزمان با پذيرش مسووليت در شركت، مشخصات كامل خود و اقرباي درجه اول سببي و نسبي (مطابق مواد 1031 لغايت 1033 قانون مدني) خود را به سازمان اعلام كند، همچنين تغييرات بعدي آن را بلافاصله در فرمي كه سازمان بورس طراحي خواهد كرد، به اين سازمان اعلام كند.
ماده 13: هيات‌مديره بايد با اتخاذ رويه‌هاي مناسب در چارچوب قوانين و مقررات مربوط، حقوق سهامداران را در رابطه با موارد زير حفظ نمايد:
1-13 -
حضور و حق راي در مجمع عمومي سهامداران
2-13 -
دسترسي به موقع و منظم به اطلاعات مورد نياز در چارچوب قوانين و مقررات بورس
3-13 -
نقل و انتقال وثبت مالكيت سهام
4-13 -
سهيم بودن در منافع شركت
5-13-
پرداخت به موقع سود سهام
ماده 14: هيات‌مديره بايد با همه سهامداران رفتاري يكسان داشته باشد به گونه‌اي كه:
1-14 -
فرآيندها و رويه‌هاي برگزاري مجامع عمومي، امكان عمل يكسان براي همه سهامداران را فراهم سازد.
2-14 -
اطلاعات قبل انتشار شركت در اختيار همه سهامداران قرار گيرد.
3-14 -
دارندگان اطلاعات نهاني شركت نتوانند با استفاده از اين اطلاعات به داد و‌ستد اوراق بهادار شركت بپردازند. در اين راستا شركت بايد از ساختار كنترل داخلي موثر براي نظارت و جلوگيري از انجام چنين معاملاتي استفاده كند و در صورت كشف مواردي از داد و ستد متكي به اطلاعات نهاني، مراتب از طريق بورس به اطلاع سهامداران رسانده شود.


ماده 15:

1-15 - انتخاب اعضاي هيات‌مديره شركت‌هاي فرعي با معرفي هيات‌مديره شركت اصلي از طريق مجمع عمومي آنها و انتخاب مديرعامل شركت‌هاي فرعي از طريق هيات‌مديره آنها با معرفي هيات‌مديره شركت اصلي همچنين تعيين حقوق، مزايا و پاداش آنان، تعيين حوزه اختيارات و نظارت بر عملكرد آنان توسط هيات‌مديره شركت اصلي انجام مي‌شود و قابل واگذاري به غير نيست.
2-15 -
مديران عامل شركت فرعي بايد با معرفي هيات‌مديره شركت اصلي از طريق هيات‌مديره شركت‌هاي فرعي انتخاب شوند.
3-15 -
حقوق، مزايا و حدود اختيارات اعضاي موظف هيات‌مديره و مديرعامل با پيشنهاد هيات‌مديره شركت اصلي و تصويب هيات‌مديره شركت فرعي با رعايت مقررات مربوط تعيين مي‌شود، نظارت عاليه بر عملكرد اين اشخاص برعهده هيات‌مديره شركت اصلي است.
تبصره: وظايف هيات‌مديره شركت اصلي مذكور بند‌هاي 1/15 و 2/15 و 3/15 قابل واگذاري به غير نمي‌باشد.
ماده 16: اتخاذ تصميم در موارد ذيل برعهده هيات‌مديره شركت است و قابل واگذاري به غير نيست.
1-16 -
بررسي و تصويب سياست‌ها، آيين‌نامه‌ها و مقررات داخلي شركت.
2-16 -
بررسي و تصويب معاملات شركت با اشخاص وابسته كه در اين مورد مدير مرتبط حق راي ندارد. معاملات عمده براساس آيين‌نامه‌اي تعيين مي‌شود كه به تصويب هيات‌مديره مي‌رسد.
3-16 -
معاملات عمده مربوط به دارايي‌هاي ثابت و سرمايه‌گذاري‌ها و استقراض.
4-16 -
قيمت‌گذاري و تعيين شرايط فروش محصولات اصلي.
5-16 -
تاييد اطلاعات مهم (به تشخيص بورس اوراق بهادار) ارائه‌شده به بورس اوراق بهادار.
ماده 17:هيات‌مديره بايد سيستم كنترل داخلي موثر براي حفاظت از دارايي‌ها، گزارشگري مناسب و رعايت قوانين و مقررات برقرار كند.
ماده 18:هيات‌مديره بايد ترتيبي اتخاذ كند تا حداقل به طور سالانه سيستم كنترل داخلي شركت مورد بررسي و ارزيابي قرار گيرد و گزارش آن به سهامداران ارائه شود. در مورد شركت‌هاي بزرگ اين بررسي بايد از سوي يكي از موسسه‌هاي حسابرسي معتمد بورس به غير از حسابرس صورت‌هاي مالي انجام شود.
ماده 19:هيات‌مديره بايد كميته حسابرسي‌اي متشكل از اكثريت اعضاي غيرموظف هيات‌مديره تشكيل ‌دهد كه حداقل شامل يك عضو مالي و يك عضو مستقل باشد. رييس كميته با انتخاب اعضاي آن و از بين اعضاي مالي غيرموظف هيات‌مديره تعيين شود.
ماده 20: هيات‌مديره بايد وظيفه كميته حسابرسي را به طور مكتوب مشخص كند، به گونه‌اي كه حداقل در برگيرنده موارد زير باشد:
1-20 -
نظارت بر فرآيند تهيه گزارش‌هاي سالانه و ميان‌دوره‌اي و ساير اطلاعيه‌هاي مربوط به عملكرد مالي شركت.
2-20 -
نظارت بر انتخاب و تغيير رويه‌هاي حسابداري از سوي مديريت در چارچوب استاندارد‌هاي حسابداري مالي.
3-20 -
بررسي برآورد‌هاي عمده انجام‌شده توسط مديريت براي تهيه گزارش‌هاي سالانه و ميان‌دوره‌اي.
4-20 -
پيشنهاد به مجمع عمومي براي انتخاب، حفظ يا تغيير حسابرس مستقل و همچنين شرايط قرارداد حسابرسي مستقل.
5-20 -
كسب اطمينان در زمينه استقلال حسابرس و اثربخشي فرآيند حسابرسي مستقل در چارچوب آيين رفتار حرفه‌اي حسابرسان مستقل و استاندارد‌هاي حسابرسي.
6-20 -
كسب اطمينان از عدم انجام خدمات غيرحسابرسي توسط حسابرسان مستقل شركت با توجه به آيين رفتار حرفه‌اي حسابرسان مستقل.
7-20 -
كسب اطمينان از استقرار سيستم كنترل داخلي مناسب.
8-20 -
نظارت بر عملكرد حسابرسان داخلي و حصول اطمينان از اثربخشي حسابرسي داخلي.
9-20 -
انتصاب و بركناري مدير حسابرسي داخلي.
10-20 -
كسب اطمينان از وجود آيين‌نامه مكتوب در مورد ارزش‌هاي اخلاقي (منشور اخلاقي شركت) و پايبندي مديريت اجرايي به آن.
11-20 -
بررسي معاملات با اشخاص وابسته.
12-20 -
بررسي سياست‌هاي مديريت ريسك و چگونگي شناسايي و رويارويي با آن.
13-20 -
كسب اطمينان از دسترسي كامل حسابرسان مستقل و داخلي به اطلاعات و اسناد و مدارك لازم.
14-20 -
برقراري ارتباط هيات‌مديره با حسابرسان داخلي و مستقل.

فصل سوم (مجمع عمومي) :

ماده 21: يك نفر از اعضاي هيات‌رييسه مجامع از ميان سهامداران جزء و با اكثريت راي آنها انتخاب مي‌شود.
ماده 22: پاداش هريك از اعضاي هيات‌مديره (اشخاص حقيقي يا نماينده اشخاص حقوقي) بايد توسط مجمع عمومي تصويب شود.
ماده 23: حق حضور اعضاي غيرموظف هيات‌مديره در مجمع عمومي تعيين مي‌شود.
ماده 24:هيات‌مديره موظف است قبل از تشكيل مجمع، مستندات مربوط به مالكيت سهامدار يا نماينده قانوني وي را جهت حضور در مجمع بررسي و تاييد كند.
ماده 25:نمايندگي اشخاص حقوقي در مجمع، از طريق معرفي‌نامه‌اي با تاييد دارندگان امضاي مجاز شخص حقوقي معتبر است.
ماده 26:گزارش‌هاي هيات‌مديره به مجمع و گزارش بازرس قانوني و حسابرس مستقل، بايد حداقل 10روز قبل از برگزاري مجمع از طريق پايگاه اطلاع‌ر‌ساني در اختيار عموم قرار داده شود.
ماده 27:صورت‌هاي مالي اساسي بايد در روزنامه كثيرالانتشار شركت حداكثر تا 10روز بعد از تصويب مجمع عمومي آگهي شود.
ماده 28:اكثريت اعضاي هيات‌مديره بايد در روز‌ برگزاري مجمع در جلسه حاضر باشند و اعضاي غايب بايد قبلا، دلايل عدم حضور خود را كتبا به مجمع اعلام كنند و در جلسه نيز اين دلايل به اطلاع عموم سهامداران رسانده شود.
ماده 29: حسابرس مستقل و بازرس قانوني شركت و همچنين نماينده سازمان بورس بايد در روز برگزاري مجمع در جلسه حاضر باشند.
ماده 30:براي پرسش سهامداران از هيات‌مديره بايد فرصت كافي فراهم شود.

فصل چهارم (پاسخگويي و افشاي اطلاعات) :

ماده 31:هيات‌مديره مكلف است براي ارائه اطلاعات شفاف و معتبر، حداقل اطلاعات زير را مطابق ضوابط تعيين شده در آيين‌نامه افشاي اطلاعات شركت‌هاي پذيرفته شده در بورس، ارائه كند:
1-31 -
گزارش سالانه به شرح ماده 32.
2-31 -
گزارش‌هاي مالي ميان‌دوره‌‌اي.
3-31 -
ساير اطلاعات مالي و غيرمالي منطبق با آيين‌نامه‌ها و دستور‌العمل‌هاي بورس.
4-31 -
اطلاعات مربوط به معاملات سهام متعلق به اعضاي هيات‌مديره مديران ارشد اجرايي و اقرباي سببي و نسبي طبقه اول آنها (مطابق مواد 1031‌لغايت 1033‌قانون مدني) در پايان هر ماه از طريق پايگاه اطلاع‌رساني شركت و سازمان بورس اوراق بهادار.
5-31‌ -
معاملات با اهميت با اشخاص وابسته
6-31‌ -
اطلاعات مربوط به دارندگان اطلاعات نهاني موضوع مواد 14 تا 16 آيين‌نامه ياد شده.
تبصره: در مورد شركت‌هاي پذيرفته شده در بورس كه قسمتي از سهام آنها در مالكيت مستقيم و غير‌مستقيم دولت بوده و در مرحله واگذاري طبق مقررات مربوطه قرار دارند و آن سهام از طرف سازمان خصوصي‌سازي يا دستگاه ذي‌ربط واگذار مي‌شود، مديران و مسوولان شاغل در تصميم‌گيري واگذاري سهام مزبور، از جمله افراد داراي اطلاعات نهاني محسوب مي‌شوند.
ماده 32: گزارش‌هاي سالانه كه وضعيت گذشته، كنوني و چشم‌انداز آتي شركت را بيان مي‌‌كند بايد حداقل دربرگيرنده موارد زير باشد:
1-32 -
اطلاعات كلي مربوط به ساختار سازماني، محصولات، منابع انساني، مسووليت‌هاي اجتماعي و زيست‌محيطي شركت.
2-32 -
تجزيه و تحليل عمليات شامل تجزيه و تحليل بخش‌هاي مختلف عمليات، شرايط رقابتي، ساختار مديريت، مقايسه اهداف با نتايج عمليات، تحقيق و توسعه، خطرات تهديد‌كننده، قرارداد‌هاي مهم و چشم‌انداز آتي.
3-32 -
خلاصه اطلاعات مالي پنج‌سال گذشته شركت.
4-32 -
صورت‌هاي مالي تهيه شده براساس استانداردهاي حسابداري همراه با گزارش حسابرس مستقل و بازرس قانوني.
5-32 -
اطلاعات مربوط به حفظ محيط زيست شامل ميزان توليد گازهاي آلود‌كننده و كاهش آن، ميزان توليد زباله‌هاي جامد و بازيافت آن و ميزان مصرف و صرفه‌جويي در انرژي.
6-32 -
اطلاعات مربوط به رعايت اصول حاكميت شركتي از جمله عملكرد كميته حسابرسي.
7-32 -
مشخصات مدير عامل و اعضاي هيات‌مديره.
ماده 33:نام و مشخصات كامل اعضاي هيات‌مديره و مدير عامل، موظف يا غيرموظف بودن آنان، مستقل يا غيرمستقل بودن آنان، ميزان مالكيت سهام آنان در شركت، عضويت در هيات‌مديره ساير شركت‌ها و همچنين كليه دريافت‌هاي آنان شامل حقوق و مزايا، اضافه‌كاري، ماموريت (داخلي و خارجي) وام و پاداش در صورت وجود بايد در بند جداگانه در گزارش سالانه افشا شود.
ماده 34: هيات‌مديره شركت‌هاي پذيرفته شده در بورس بايد اطلاعات موضوع اين فصل را علاوه بر ارائه به سازمان بورس اوراق بهادار، در پايگاه اطلاع‌رساني خود نيز قرار دهد. در اطلاع رساني شفاف و كامل به سازمان بورس اوراق بهادار، مدير عامل و اعضاي هيات‌مديره مسووليت مشترك دارند. اين اطلاعات و مبناي تهيه آن بايد به تصويب هيات‌مديره برسد.
ماده 35: سود سهام تقسيم شده از طرف شركت در تاريخ‌‌هاي اعلام شده بايد به حساب‌هاي سهامداراني كه خارج از كنترل شركت است، واريز شود. در مورد آن دسته از سهامداران عمده كه داوطلبانه سود سهام خود را با تاخير دريافت مي‌كنند، مراتب قبلا بايد به طور كتبي به تاييد سهامدار عمده برسد.
ماده 36: مدير عامل و كليه اعضاي هيات‌مديره شركت‌هاي پذيرفته شده در بورس مكلف‌اند طي تعهد‌نامه‌اي رعايت كليه مفاد آيين‌نامه انضباطي شركت‌هاي پذيرفته شده در بورس را تعهد كنند.


فصل پنجم (تخلف و مجازات) :

ماده 37: در صورت تخلف هر يك از مديران و شركت‌ها در رعايت مقررات مندرج در اين آيين‌‌نامه و احراز تخلف توسط سازمان بورس اوراق بهادار، حسب مورد و تكرار آن تخلف، ضوابط قسمت چهارم آيين‌‌نامه انضباطي شركت‌هاي پذيرفته شده در بورس اعمال شود.
ماده 38: شركت‌هاي پذيرفته شده در بورس بايد حداكثر ظرف مدت يكسال و نيم‌ از تاريخ تصويب اين آيين‌‌نامه، ضوابط و شرايط خود را با مفاد آن تطبيق دهند

 

 

1- حاکمیت شرکتی چیست؟

حاکمیت شرکتی یک مجموعه روابطی است بین سهامداران، مدیران و حسابرسان شرکت که متضمن برقراری نظام کنترلی بمنظور رعایت حقوق سهامداران جزء و اجرای درست مصوبات مجمع و جلوگیری از سوءاستفادههای احتمالی میباشد. این قانون که مبتنی بر نظام پاسخگوئی و مسئولیت اجتماعی استوارست مجموعهای از وظایف و مسئولیتهایی است که باید توسط ارکان شرکت صورت گیرد تا موجب پاسخگوئی و شفافیت گردد.

2- نقش حاکمیت شرکتی در حسابرسی و اوضاع شرکتها چیست؟

در آییننامه حاکمیت شرکتی تأکید ویژهای در استقرار نظام حسابرسی داخلی و کمیته حسابرسی داخلی و کمیته حسابرسی شده و رابطه بین مدیران و حسابرسان مستقل از طریق کمیته حسابرسی شکل میگیرد. بنظر میرسد با اجرای درست آئیننامه حاکمیت شرکتی، حسابرسی از شکل تشریفاتی خارج شده و استقرار سیستم کنترلهای داخلی و به ویژه نظارت کمیته حسابرسی باعث افشای بموقع اطلاعات و اجتناب از نوسانات شدید سودهای برآوردی و درستکاری در قیمتها شود. نقشآفرینی همه ارکان شرکت مشابه مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود میباشد.

3- آیا زیرساخت و قوانین حسابرسی کشور برای اجرای آئیننامه حاکمیتی وجود دارد؟

بلی زیرا به موجب مفاد همین قانون تجارت که مصوب 1311 و اصلاحیه 1347 میباشد نیز میتوان به بسیاری از تخلفات مدیران و سهامداران و بازرسان نیز رسیدگی کرد که متأسفانه تاکنون کوتاهی بعمل آمده است. علیهذا با توجه به تصویب قانون بازار سرمایه و اصلاحیه قانون تجارت میتوان امیدوار بود که در صورت عزم جدی برای شفاف سازی و مبارزه با فساد این آییننامه حاکمیتی بتواند در رشد و توسعه عقلائی بازار سرمایه موثر باشد. البته اجرای صحیح حاکمیت شرکتی در کشوری که ضریب مشارکت مردم در برنامه سیاسی – اجتماعی پایین است بسیار مشکل است ولی بهرحال باید به این قاعد بازی بازار سرمایه تن دهد.

4- حاکمیت شرکتی چه مزایایی دارد؟

در حال حاضر سهامداران جزء هیچگونه ابزاری جهت نظارت بر مدیران و حتی اطلاع از مصوبات هیأت مدیره و استرسی به صورتهای مالی کامل ندارند در حالی که در آئیننامه شرکتی پیشبینی شده که شرکتهای بورسی (که مشمول آئیننامه حاکمیتی شرکتها میشوند) باید دارای پایگاه اطلاعرسانی الکترونیکی باشند و کلیه اخبار و آمار و اطلاعات مالی را بموقع در اختیار همه سهامداران بگذارند و در هیأت رئیسه مجمع و همچنین در هیأت مدیره شرکت نیز از بین سهامداران جزء نیز نماینده وجود داشته باشد تا احتمال تخلف کسر گردد مضافاً بر آنکه حاکمیت شرکتی در واقع به نوعی محدودیت برای سهامداران عمده و دسترسی سهامداران جزء به اطلاعات و اعمال کنترل مدیریت میباشد. مزایای آئیننامه حاکمیتی شفاف سازی اطلاعات، رعایت یکسان حقوق صاحبان سهام، برقراری سیستم کنترلهای داخلی و ارتقای رابطه حسابرسان مستقل با شرکت میباشد.

5- حاکمیت شرکتی در چه کشورهائی اجرا میشود؟

موضوع حاکمیت شرکتی از دهه 1990 در کشورهای صنعتی پیشرفته جهان نظیر انگلستان استرالیا و برخی کشورهای اروپائی مطرح شد. سابقه این امر به گزارش معروفی به نام Cadburry report بر میگردد که در سال 1992 منتشر شد و در این گزارش به برقراری سیستم کنترل داخلی و حسابرسی داخلی تاکید زیادی شده بود. بعدها در افشای ماجرای انتخابات واترگیت در امریکا و همچنین اجرای تقلب در بازار سرمایه امریکا در سال 2001 بابت تصویب قانونی به نام «ساربنز آکسلی» یا همان حاکمیت شرکتی شد. تا آنجا که اینجانب در جریان هستم کشورهای اروپای غربی، انگلستان، استرالیا، کانادا و امریکا قانون حاکمیت شرکتی OECD و یا ساربنز آکسلی از سال 2004 اجرا میشود.

6- هدف اصلی قانون حاکمیت شرکتی «شفاف سازی و پاسخگوئی» در بازار سرمایه میباشد لذا چنانچه در کشوری به موضوع پاسخگوئی و شفافیت توجهی نشود و یا اساساً موضوع حکمرانی خوب مطرح نباشد آئیننامه حاکمیتی شرکتها کارساز نخواهد بود چون ساز و کار حاکمیت شرکتی برخورد جدی با تخلفات شرکتها و مدیران آنها میباشد که در این مورد در ایران سابقه خاصی وجود ندارد لذا چنانچه بخواهیم با این آئیننامه هم سیاسی برخورد کنیم راه به جائی نمیبرد.

همانطوری که یک دولت که باید پاسخگوی اعمال خود به شهروندان باشد یک شرکت هم پاسخگوی عملکرد خود به سهامداران، مشتریان، کارکنان و بطور کلی عموم مردم باشد و بر همین اساس چون مدیران شرکتها مسئولیت مستقیم پاسخگوئی را عهدهدار هستند باید اطلاعات خاصی را برای پاسخ خواه به موقع فراهم نمایند.

خلاصه قانون SARABANES- OXLEY

 

- مدیرعامل ، مدیر مالی ، کنترلر و رئیس حسابداری تا یکسال قبل از انجام حسابرسی نباید در استخدام حسابرس بوده باشند .

- مدیران ارشد و مدیران رده بالا نمی توانند از شرکت وام بگیرند .

- هیئت مدیره و مدیران اجرایی باید معاملات سهام خود را تا قبل از دومین روزکاری . افشا کنند .

- فروش اوراق بهادار شرکت توسط مدیران ارشد و مدیران رده بالا در زمانی که اعضای صندوق بازنشستگی نمی توانند به اینکار مبادرت کنند . مننوع است .

- مدیر عامل و مدیر مالی ملزم اند بیانه ای شامل تاییدیه ی صحت صورت های مالی و افشاهای مندرج در آن و منصفانه بودن آن . صادر کنند .

- SEC ملزم شده که روش حسابداری شرکت ها را از لحاظ کفایت و مناسبت بررسی کند .

- مدیریت ملزم شده گزارش " ایجاد و سنجش مرتب کنترل داخلی " را ارائه کند و حسابرس باید در مورد این سنجه ها گزارش بدهد .

- هر شرکت باید اعلام کند آئین رفتار حرفه ای برای مدیران ارشد مالی دارد یا نه و محتویات آن را افشاءکند .

- تاثیر گذاری ، اعمال زور و فشار و تهدید با هدف متقلبانه و گمراه کردن حسابرس ، جرم تلقی می شود .

- SEC می تواند از انتخاب شدن بعضی افراد به عنوان هیئت مدیره یا مدیر اجرایی شرکتهای عضو جلوگیری کند .

- در صورتی که ظرف 12 ماه بعد از انتشار . صورت های مالی با موارد قانونی مغایرت پیدا کند . مدیر عامل و مدیر مالی باید تمام پاداش ها و مبالغ سود های سهمی و سود حاصل از فروش اوراق بهادار حاصله را مسترد نمایند .

- اعضای کمیته حسابرسی نمی توانند غیر از آنچه به عنوان مدیر می گیرند از شرکت پولی دریافت کنند و نمی توانند به شرکت وابسته باشند .

- حداقل یکی از اعضای کمیته حسابرسی باید به مطالب مالی کاملا آشنا باشد .

- کمیته باید نظامنامه داشته باشد و آن را همراه گزارش سالانه ، ارائه کند .

- کمیته حسابرسی مسئول استخدام ، تعیین حق الزحمه و نظارت بر موسسه حسابرسی است .

- قانون تغییراتی را در استاندارد نویسی FASB لازم دانسته است .

- قانون ، هیئت نظارت حسابداری شرکت های عمومی آمریکایی ( PCAOB) را تحت نظر SEC برای ثبت موسسات حسابرسی ، کنترل کیفیت ، اخلاق حرفه ای و استاندارد های استقلال ، بازرسی موسسات حسابداری و تحقیق و اعمال مقررات انضباطی علیه موسسات حسابداری ایجاد کرده است ، این هیئت باید موسسات را ملزم کند که مدارک پشتیبان اظهار نظرهای حرفه ای شان را 7 سال نگهدارند .

- بازبینی سالانه کیفیت برای آن موسسات حسابرسی که بیش از 100 عضو SEC را حسابرسی میکنند الزامی شده است .( سایر موسسات هر سه سال یکبار )

- فهرست خدماتی که حسابرس نمی تواند ارائه کند ( به مشتری حسابرسی ) توسعه یافته و به شرح زیر است :

* خدمات حسابداری یا سایر خدمات مربوط به سوابق حسابداری یا صورت های مالی مشتری

* طراحی و اجرای سیستم اطلاعات مالی

* خدمات آماری

* حسابرسی داخلی

* کارگزاری یا دلالی ، مشاوره سرمایه گذاری یا خدمات بانک سرمایه گذاری

* خدمات قانونی ( حقوقی )

- شریک اصلی و شریک بازبین باید هر 5 سال یکبار عوض شوند ( اثرات بالقوه الزام تعویض خود موسسه حسابرسی نیز هنوز در حال بررسی است )

- حسابرس باید مباحث مفصل و ساختاری با کمیته حسابرسی داشته باشد و طی آنها در خصوص روشهای حسابداری مخصوص و طرز برخورد با اطلاعات مالی که با مدیریت اجرایی بحث کرده ، گزارش بدهد و بگوید طرز عمل پیشنهادی خودش چه بوده است .

- کمیته حسابرسی مسوول بررسی موارد عدم توافق حسابرسی و مدیریت است و حسابرس ملزم است این موارد را به کمیته گزارش کند :

* مطالب مهم در خصوص اصول حسابداری و طرز ارائه صورت های مالی

* تحلیل های مدیریت و حسابرسی داخلی در مورد موارد مهم و قضاوت های بعمل آمده در صورت های مالی

* اثر نوآری های حسابداری و مقرراتی و ساختار های غیر ترازنامه ای

* گزارش درآمد ها به رسانه ها و اطلاعات مالی به تحلیل گران و موسسات رتبه بندی .

- قانون از سازمانهای خود انتظام مربوط می خواهد مقررات تضاد منافع برای تحلیل گرانی که سرمایه گذاری در اوراق بهادار را توصیه می کنند ، ایجاد کنند .

- قانون SEC را ملزم کرده است که استاندارد های حداقل برای رفتار حرفه ای وکلا بگذارد .

- قانون SEC را ملزم کرده مطالعاتی در جهت بررسی وضعیت بانک های سرمایه گذاری ، مشاوران سرمایه گذاری ، دلالان ، معامله گران و وکلایی که ممکنست در نادیده گرفتن قانون اوراق بهادار و تهیه صورتهای مالی گمراه کننده نقش داشته باشند صورت دهد .